شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

گلچین مراسم شب بیستم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم

گلچین مراسم شب بیستم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم



دانلودفایل صوتی

مراسم مناجات شب بیستم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح نامه سی و یکم امیرالمومنین به امام حسن(علیهما السلام) پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و شعرخوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مدیحه سرایی توسط حاج حسین سازور به پایان رسید.


اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان در شب بیستم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک


سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان شب 20 با سلام و صلوات بر شهدا، امام شهدا و قرائت آیات مورد بحث سوره آل عمران آغاز شد. برای مقدمه خطیب ارجمند این موضوع را عنوان فرمودند: خاصیت رشد برگشت ناپذیری است برگشت به عقب را عقل سلیم نمی‌پذیرد، پس چرا باید از مرگ فرار کرد، چرا باید از مرگ ترسید؟ اعتقاد به معاد یکی از باشکوه‌ترین افکار اسلام است، فکر کردن به مرگ فکر کردن به نابودی نیست! اندیشیدن به حسابرسی روز جزا باعث کمال و تعالی روحی است، مدیریت لذات، استفاده نظامند از نعمات، غنیمت شمردن فرصت دنیا و حتی اندیشیدن به این موضوع بالاتر از زندگی مرفه است چرا که چراغ امید را در دل روشن نگه می‌دارد.
صفت دوم متقین بر اساس آیات 133 تا 136 سوره آل عمران "الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ"
-    کظم غیظ در عالم خاکی یک خصیصه اخلاقی عالی است که با وجود معاد تبدیل به خصیصه ای متعالی می‌شود. وقتی دنیا برای انسان دار قرار نباشد غیظ، تکبر و حسد دیگر آن معنای که می‌شناسیم را نمی‌توانند داشته باشند. چون برای دنیا سهم کمتری نسبت به آخرت قائل می‌شویم "گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر"
-    غضب آقایان در رفتار ظاهری و در بانوان در کلام و رفتار جلوگر است. دلیل آن، احترام طلب بودن آقایان و محبت طلب بودن بانوان است. از همین رو قرآن ویژگی "فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ" (سوره نساء آیه 34) تواضع متقابل زوجین را یکی از ملاک‌های اصلی خانواده می‌داند.
-    راهکارهای کظم غیض برگرفته از روایات به دو روش کنترل واکنش و روش کنترل ریشه ای بیان شده که باهم متفاوت هستند، اولی در هنگام وقوع خشم و دومی در  رفتار خودآگاه و ناخودآگاه انسان ظاهر می‌شود؛ البته در نتیجه ممارست و صبر بر این راهکارها کظم غیض صورت می‌پذیرد.
-    راهکارهای کنترل واکنش: وضو گرفتن هنگام خشم، تغییر وضعیت برای مثال از نشسته به ایستاده و بالعکس
-    راهکارهای کنترل ریشه ای: تغییر نگاه به معاد و مرگ(کوچک شمردن دنیا در مقابل عقبی) مشخص کردن موضع خود نسبت به تواضع و کبر در رفتار انسان.
-    ویژگی که مومنان را در چشم امام زمانشان بزرگ می‌کند؛ امام علی(علیه السلام) در مورد یکی از یارانشان این گونه می‌فرمایند: "کَانَ لِی فِیمَا مَضَی اَخٌ فِی اللَّهِ وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ" در گذشته برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود، چون دنیای حرام در چشم او بی ارزش می‌نمود(نهج البلاغه حکمت 289)
-    تغییر نگرش در انسان به واسطه تلقین به شکل منفی و مثبت وجود دارد برای نمونه قرآن موضوع برادر کشی را این گونه بیان می‌فرماید "فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ" نفسش او را به کشتن برادرش ترغیب کرد پس برادر را کشت(سوره مائده آیه 30) . "فَطَوَّعَتْ" یعنی آنقدر با ذهن خودش کار کرد تا برادرش را کشت. نمونه دیگر در سوره فتح آیه 26 است قرآن می‌فرماید "إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ" آن گاه که کافران در دل هاى خود، تعصّب[آن هم‏] تعصّب جاهلیّت ورزیدند! این "جَعَلَ" تعصب قلب باعث ورود فرد در زمره کافران می‌شود!
-    تغییر نگرش در انسان به واسطه تلقین به شکل مثبت، نمونه قرآنی "فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ" کسی که خیر را به خود بقبولاند برایش بهتر است و این یعنی تلقین کار خوب و اشتیاق یافتن به کار خوب فلذا امیرالمومنین(علیه السلام) نه تنها راهکار تلقین را شناخته بودند بلکه روش‌های مهارتی در استفاده از آن هم داشتند برای نمونه اذن جهاد ایشان به جناب محمد بن حنفیه "عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ أَعِرِ اَللَّهَ جُمْجُمَتَکَ تِدْ فِی اَلْأَرْضِ قَدَمَکَ اِرْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى اَلْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلنَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ" (نهج البلاغه خطبه 11) دندانهایت را به هم بفشار و سرت را به خدا وام ده، انتهای لشکر دشمن را ببین(با خود تلقین کن) در وقت حمله چشمت را ببند(از اینجا شروع می‌کینم تا به انتهای لشکر را به هم می‌ریزم) بدان پیروزی در دست خداوند است.
-    "لا تَقُولَنَّ: اِنّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ" (نامه امیرالمومنین به مالک اشتر) هرگز نگو من امر کردم پس تو اطاعت کن! تکبر فرعون ساز است فقط مصرهای وجودمان متفاوت است! شیطان امام المتعصبین است شاید به همین دلیل که کبر ریشه در غضب دارد "أُبَّهَةً أَوْ مَخِیلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْکِ اَللَّهِ فَوْقَکَ" ابهت و خیال بافی در ذهنت ایجاد شد نگاهی به بزرگی ملک خدا کن تا فرعون وجود خود نباشی!


بیانات حاج منصور ارضی در شب بیستم ماه مبارک رمضان مسجد ارک تهران


اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها

موعظه چیزی نیست که کسی به آن احتیاج نداشته باشد.
از قول مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه سی و یکم نهج البلاغه، که سفارش پدری دلسوز به فرزندش می‌باشد، اما تمام شیعیان در طول تاریخ مخاطب آن هستند. حضرت می‌فرمایند: "أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ" قلبت را با موعظه احیا کن. ما سعی می‌کنیم شب‌ها در کنار صحبت یک موعظه ای هم باشد، موعظه و پند در تمام زندگی موثر است. در دعای "اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ" برای علما حضرت صاحب علیه السلام درخواست می‌کند که "وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ". موعظه چیزی نیست که کسی به آن احتیاجی نداشته باشد، حتی در روایت داریم پیغمبر اکرم صلوات الله علیه به جبرئیل فرمود مرا موعظه کن، گفت من شما را موعظه کنم؟ حضرت فرمود آری، جبرئیل از خدا اجازه گرفت و یک مورد این بود که هرچه خدا از نعمت‌ها به تو داد، یک روز از تو پس می‌گیرد. مثلا نعمت‌های جسمانی مثل چشم، گوش و عقل، کم کم اینها گرفته می‌شود، دیدید کسانی که پیر می‌شوند کم کم چشم و گوششان ضعیف می‌شود، قرآن هم می‌فرماید "وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ" (سوره یس آیه 68) واقعا انسان شکسته می‌شو ، چه خوب که انسان جوانی اش را خرج راه خدا کند.

در هیئتی که یک روحانی نیاید حلال و حرام را بگوید آخرش مشکل پیدا می‌شود.
اگر کسی می‌خواهد قلبش زنده شود و در وادی الهی وارد شود، باید موعظه بشنود. حضرت می‌فرمایند اگر می‌خواهی قلبت همیشه زنده باشد، آن را با موعظه زنده نگه دار، البته در ابوحمزه هم داریم "بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی". ذکر برای تو بهترینش این است که قرآن خواندن برایت ملکه شود. حب اهل بیت علیهم السلام در قلبت است، معارفشان را هم که در هیئت می‌شنوی، اما نسبت به قرآن بی توجهیم. هیئات باید یک تحولی پیدا کنند، این که هیئت با زیارت عاشورا شروع شود و با سینه زنی تمام شود و یک روحانی نیاید حلال و حرام را بگوید این آخرش مشکل پیدا می‌شود. این جوانانی که سینه می‌زنند به مشکل برمی خورند و چیزی از احکام متوجه نمی‌شوند. یک نفر باید باشد که تو را موعظه کند، موعظه ای که تو را به سمت خدا هدایت کند، نه اینکه تو را به شک هم بیندازد، مثلا می‌خواهد موعظه کند یک مقداری که صحبت می‌کند می‌خواهد مشخص کند که من برای فلان حزبم. این علمای جدید و قدیم ما یک مقداری با هم فرق دارند، بعضی‌ها الان موعظه نمی‌کنند، تفسیر قرآن می‌گوید، در میانه‌ی بحث سر از جای دیگری درمی آورد. در این شب‌ها این همه هزینه می‌شود که بیایید هم مناجات کنید و هم موعظه بشنوید، بیا دلت را زنده کن، در این دنیای خراب باید موعظه‌های مختلف بشنوی تا قلبت زنده شود.

 آقا امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند اول قلبت را با موعظه زنده کن و بعد هوای نفست را بکش.
در ادامه حضرت می‌فرمایند "وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ" هوای نفست را بکش با زهد، با بی اعتنایی به زرق و برق دنیا. تمام کسانی که به انحراف کشیده شدند چه آن که دارد و چه آن که ندارد، همه به خاطر زرق و برق دنیا از خدا دور شدند، شده به حرام می‌زنند تا به این زرق و برق برسند. آقا امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند اول قلبت را با موعظه زنده کن و بعد هوای نفست را بکش، یعنی این دو عمل با هم است. چیزی که باید زنده کنی قلبت است، چون قلب باید زنده باشد، در قلبی شیطان وارد نمی‌شود مگر آلودگی در آن زیاد باشد، که در مناجات شاکین می‌خوانی"قَلْبا قَاسِیا مَعَ الْوَسْوَاسِ" و زهد را انتخاب کن تا گرفتار زرق و برق دنیا نشوی به اندازه ای که می‌توانی. از مال دنیا آنچه به تو داده شد مقداری را انفاق کن یک مقداری پس انداز کن و یک مقداری به اندازه خرج خودت و خانواده ات کن، سفر می‌خواهی بروی برو اما به اندازه. بنده خدایی زندگی سختی دارد اما هر هفته می‌رود کربلا، آن که شنیدی فلان عالم از نجف پیاده می‌رفتند کربلا، آنها اکثرا مجاور بودند و در عوالم دیگری سیر می‌کردند. هر چیزی اندازه ای دارد حتی کربلا رفتن.

این که ما روضه‌ها نزدیک می‌کنیم درس است، منظور این است که می‌توان به حضرت نزدیک شد.
اگر کسی می‌خواهد هوای نفسش را کنترل کند با زهد است، مخصوصا کسانی که می‌خواهند زندگی مشترکشان را شروع کنند توجه کنند، اگر گرفتار زرق و برق شوی سال‌ها گرفتاری، زندگی را ساده شروع کنید، یک مشهد بروید و طوری عمل کنید که در ابتدای زندگی متحمل فشار نشوید، اکثر کسانی که از خدا متوقع شدند کسانی بودند که در زندگی قانع نبودند، حتی شب احیاء که می‌آیند با حالت طلبکاری با خدا مناجات می‌کنند نه مثل یک بنده. این که ما روضه‌ها نزدیک می‌کنیم درس است، نمی‌گوییم هزار و چهارصد سال پیش امیرالمومنین ضربت خورد ، می‌گوییم امروز ، نه به عنوان اینکه بازار گرمی کنیم، منظور این است که می‌توان به حضرت نزدیک شد و این برای بیداری است، این لباس مشکی که تو بر تن می‌کنی نشانه‌ی احترام است ولی بعضی‌ها چه زن و چه مرد فرقی برایش نمی‌کند الان شب عاشوراست یا ولادت.
خدا ان شاءالله به شما خیر کثیر عطا کند.

اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیستم ماه مبارک رمضان


 اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه

زبان عرض دعای مرا درست کنید
نمی روم که مرا با "بیا" درست کنید
رفیق‌ها همه دورم زدند و تنهایم
خراب کردم اما شما درست کنید
خریدنی است بنای دل شکسته اگر
از این شکسته بنا "ربنا" درست کنید
هوای کار مرا داشتی نفهمیدم
دوباره کار مرا بی هوا درست کنید
برای من که نشسته کنار اهل سحر
از این به بعد لباس گدا درست کنید
حساب هم بکشید از گناه من امشب
ولی حساب مرا با "رضا" درست کنید
نمی روم ز در خانه اش به جایی تا
ز بنده، بنده‌ی خوب خدا درست کنید
اگر که راه ندارد مرا "نبخشیدن"
ولی یکی دو سفر کربلا درست کنید
 اگر که کرببلا گوشه‌ی حرم هم نه
بناست عاشقانت را کجا درست کنید
فقط به حرمت گودال قتلگاه حسین
مرا میان همین روضه‌ها درست کنید
هنوز این لب خشکیده آب می‌خواهد
که گفته پای سرش سر صدا، درست کنید
برای آن تن عریان اگر که هست کفن
اگر که نیست دو سه بوریا درست کنید
 
 .......................................................................................

اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه

خوردی زمین گمان کنم پانمی شوی
باید که خوب‌تر شوی اما نمی‌شوی
دستار زرد، گریه کن روی زرد توست
تب کرده ای شدید و مداوا نمی‌شوی
ام البنین برتو فقط گریه می‌کند
دل، بی قرار مادر سقا نمی‌شوی
تسبیح دستِ مادرم امشب به دست توست
یک لحظه فارغ از غم زهرا نمی‌شوی
آورده اند شیر برایت یتیم ها
بی اعتنا به گریه‌ی آنها نمی‌شوی
دیگر اذان مأذنه را دم نمی‌دهی
جانی دوباره برتن عالم نمی‌شوی

.......................................................................................

آنها که با غذای علی قد کشیده اند
خرما به سوی دختر او پرت می‌کنند
با قصد قرب یک صد و ده سنگ تیز را
یک مرتبه سوی او پرت می‌کنند
از پشت بام خانه شان بی حجاب ها
آتش به سوی معجر او پرت می‌کنند
خرمای نخل‌ها که در این کوچه کاشتی
بیا و ببین جلوی پای زینب پرت می‌کنند
 
.......................................................................................

باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره‌ی مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
این سروصورت خونین هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده


منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد