شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

خلبان ایرانی‌که سکوهای نفتی‌عراق را‌‌‌‌‌‌‌به‌آتش‌کشید

خلبان ایرانی‌که سکوهای نفتی‌عراق را‌‌‌‌‌‌‌به‌آتش‌کشید


به گزارش گروه فرهنگ مقاومت فرهنگ نیوز: ششمین کنفرانس سران جنبش غیر متعهدها از ۳ تا ۹ سپتامبر ۱۹۷۹ در هاوانا، پایتخت کوبا برگزار شد. چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذشت و ایران با خروج از پیمان نظامی سنتو و در پیش گرفتن سیاست خارجی نه شرقی، نه غربی -که برآمده از آرمان‌های مقدس انقلاب اسلامی ایران بود- یک هیأت دیپلماتیک به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران به این اجلاس فرستاد.
 
در اجلاس هاوانا، انقلاب ایران در سه ماده ۱۳۹، ۱۴۰ و ۱۴۱ بیانیه سیاسی کنفرانس مورد بررسی قرار گرفت و ضمن ارج نهادن به پیروزی تاریخی انقلاب اسلامی ایران، و حمایت از مواضع آن، حضور ایران در جنبش عدم تعهد به رسمیت شناخته شد.
 
اما محل اجلاس بعدی در بغداد بود که می‌بایستی در سال ۱۹۸۲ برگزار شود. این در حالی بود که رژیم بعثی حاکم بر عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ تجاوز وحشیانه‌ای علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و نشان داد که نه تنها به قوانین بین‌المللی پایبند نیست، بلکه مجری منویات قدرت‌های غربی در مواجهه با کشورهای مستقل و آزادی‌خواه است. از همین رو با نزدیک شدن به زمان برگزاری اجلاس هفتم، جمهوری اسلامی ایران که در حال دفاع در برابر ارتش مجهز بعثی بود، در جهت رسوا کردن رژیم صدام و تغییر محل برگزاری اجلاس هفتم سران غیرمتعهد -که از طرفی می‌توانست به‌عنوان ابزاری سیاسی از طرف عراق جهت فشار به ایران مورد سوءاستفاده قرار گیرد- فعالیت‌های دیپلماتیک خود را آغاز کرد. جمهوری اسلامی ایران سیاست بی‌اثر کردن این اجلاس را در دستور کار خود قرار داد و در اولین گام، اجلاس غیرمتعهدها را تحریم کرد.
 
از سوی دیگر پس از شکست نیروهای صدام در عملیات بیت‌المقدس، جایگاه سیاسی دشمن در جهان متزلزل شد. عملیات رمضان در حال شکل‌گیری و انجام بود که موضوع برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد مطرح شد تا صدام حسین رئیس این اجلاس باشد. بغداد از مدت‌ها قبل به کمک آمریکا به دژ نفوذناپذیری تبدیل شده و تبلیغات بسیار وسیعی در این رابطه به راه افتاد و عنوان شد «هیچکس توانایی ناامن کردن پایتخت عراق را ندارد».
 
درحالی‌که تلاش‌های دیپلماتیک برای تغییر محل اجلاس عدم‌تعهد از سوی وزارت خارجه و دولت در جریان بود، ایجاد ناامنی در بغداد در دستور کار نظامی - سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی "الدوره" در جنوب شرقی این شهر، از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها در بغداد نیز جلوگیری شود.
 
 
سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر سال ۱۳۶۱ مقارن با ژوئیه ۱۹۸۲ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن نماید.
 
۳۰ تیرماه سال ۱۳۶۱ شش خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند. یکی از این خلبانان شهید عباس دوران، خلبان ۳۱ ساله نیروی هوایی، متولد شیراز بود که در طول دو سالی که از جنگ گذشته بود، بیش از ۱۲۰ مأموریت هوایی را در دفع تهاجم دشمن بعثی انجام داده بود. تصمیم بر این می‌شود که سه فروند فانتوم کاملاً مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‌ور شوند و فانتوم سوم در همان‌جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آن‌ها بپیوندد. هدف آن‌ها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود.
 
 
نود درصد احتمال برگشت نیست
 
 ساعت5:30 صبح سی‌ام تیرماه 61 مأموریت آغاز شد و فانتوم شماره یک، رهبری گروه پرواز را بر عهده داشت. حرکت گروه پرواز از شرق بغداد به جنوب شرق آن شهر و سپس "پالایشگاه الدوره" پیش‌بینی شده بود. خلبانان می‌بایست پس از عبور از مرز و ناامن کردن آسمان بغداد، به انجام مأموریت خود بپردازند و این در حالی بود که پیشرفته‌ترین تجهیزات پدافند هوایی از آسمان این شهر حفاظت می‌کرد. عباس دوران در نامه‌های مربوط به این مأموریت، مقابل اسم پدافندهای مختلفی که عراق از کشورهای اروپایی خریده بود، نوشته است: «نود درصد احتمال برگشت نیست.» سه فروند جنگنده فانتوم تا مرز پرواز می‌کنند، یکی از آنها جداشده و دو فروند دیگر به فرماندهی سرهنگ خلبان عباس دوران، وارد خاک عراق می‌شوند. جنگنده‌ها تا 15 کیلومتری بغداد بدون هیچ مشکلی پیش می‌روند تا اینکه در این نقطه، با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‌رو شده و در همین فاصله چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد می‌کند. با اصابت این گلوله‌ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار می‌افتد اما او بازهم تصمیم به ادامه عملیات می‌گیرد. بنابراین هواپیماها به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه "الدوره" در آنجا بود، ادامه مسیر داده و بااینکه پدافند دشمن بسیار قوی عمل می‌کرد، تمام بمب‌ها را روی این پالایشگاه تخلیه می‌کنند.
 
بعد از تخلیه بمب‌ها به مسیری ادامه می‌دهند که درواقع این مسیر درنهایت به سالن کنفرانس سران غیرمتعهدها ختم می‌شده است. پالایشگاه به‌شدت در آتش می‌سوخته و دودهای ناشی از سوخت پالایشگاه فضا را پوشانده است تا این لحظه عملیات کاملاً موفقیت‌آمیز بوده است.
 
در همین زمان عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضد هوایی قرار می‌گیرد؛ به‌طوری که قسمت عقب جنگنده از بین می‌رود. در این لحظه هواپیما در آتش می‌سوزد، عباس از خلبان عقب (سرتیپ آزاده منصور کاظمیان) می‌خواهد که هواپیما را ترک کند اما جوابی نمی‌شنود، به همین علت دکمه خروج اضطراری کابین عقب را می‌زند و کاظمیان به بیرون پرتاب می‌شود و به اسارت درمی‌آید.
 
عباس در این لحظه طبق گفته‌های قبلی خود تصمیمی مبنی بر ترک هواپیما ندارد.
 
وی پیش‌ازاین بارها گفته است: «اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.»
 
شعله‌های آتش هرلحظه شدیدتر و ارتفاع هواپیما نیز هرلحظه کمتر می‌شود تا اینکه هتل محل برگزاری اجلاس غیرمتعهدها پیش روی خلبان قرار می‌گیرد. به سوی هتل حرکت کرده و هواپیما را درحالی که هنوز هدایت آن را برعهده دارد، به ساختمان آن می‌کوبد. این اقدام شهادت‌طلبانه عباس دوران در ناامن ساختن آسمان بغداد، موجب شد تا برگزاری این اجلاس از بغداد به دهلی نو منتقل شود. بقایای پیکر پاک خلبان عباس دوران  که چیزی جز دستکش و پوتینش نبود، بعد از 20 سال در تاریخ 30 تیرماه 1381 به کشور بازگشت و در زادگاهش (شیراز) به خاک سپرده شد.
 
 
عباس دوران در سال 1329 در شهر شیراز دیده به جهان گشود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1349 به خدمت سربازی رفت. پس از بازگشت، به دلیل علاقه به یادگیری فن خلبانی در سال 1351 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلی خلبانی به کشور آمریکا اعزام‌شده و در کم‌ترین زمان با اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت و با درجه ستواندومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت شد. با شروع جنگ تحمیلی، دوران در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام‌وظیفه می‌کرد و پس از مدتی، برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد.
 
آماده‌ام با اسراییل وارد جنگ شوم
 
به دلیل رشادت‌های فراوانی که عباس دوران از خود نشان داده بود، علاوه بر یک درجه دوره‌ای، یک درجه تشویقی نیز به او داده و به درجه سرهنگ دومی مفتخر شد. در همین اوصاف فرماندهان تصمیم می‌گیرند که با انتقال او و سپردن یکی از پست‌های حساس ستادی در تهران، از تجربیاتش استفاده بیشتری کنند که دوران نپذیرفته و می‌گوید: «پرواز نکردن، برای من مثل مردن است». هیچ‌گاه در طول پرواز صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت: «اگر از مسیر منحرف‌شده و یا حالت نامتعادلی داشتم، با من صحبت کنید، خودتان هم مواظب اطراف باشید.» همچنین بسیاری از دوستانش از زبان او شنیده بودند که اگر روزی هواپیمای من مورد هدف قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمی‌کنم و با آن به قلب دشمن حمله‌ور می‌شوم. بعدها او این گفته خود را به اثبات رساند. در زمان حمله ارتش اسراییل به لبنان، عباس دوران اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‌ها اعلام کرد.
 
 
شهید عباس دوران در قسمتی از نامه خود به همسرش می‌نویسد:
 
نمی‌شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه. از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است، پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوش بخت بودیم به قول بعضی از بچه های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرت‌ها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاکمان می‌آید. ﺑ از بابت شیراز خیالت راحت آن جا امن است کوه های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی‌دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند. درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا به حال هرماموریتی انجام دادم سر زن و بچه های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد