شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

ویژه نامه انتخاب اصلح

ویژه نامه انتخاب اصلح



برای دیدن ودانلود برروی تصویربالا کلیک کنید


منبع:راسخون

وظایف رسانه‌ها در انتخابات

وظایف رسانه‌ها در انتخابات



از قبیله خورشید - ویژه نامه شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیه

از قبیله خورشید - ویژه نامه شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیه




برای بازدید از ویژه نامه برروی تصویربالا کلیک کنید

منبع : راسخون

زندگینامه شهید سید مرتضی توسلی مقدم نیاکی

زندگینامه شهید سید مرتضی توسلی مقدم نیاکی


نام پدر:    سید عزت الله
نام مادر:    مهین
تاریخ تولد:   1344/02/02 آمل

وضعیت اشتغال:   دانش آموز
تحصیلات:    سوم دبیرستان
یگان خدمتی:   کمیته‌ی انقلاب اسلامی
عضویت:   بسیجی
تاریخ شهادت:   1361/02/02
محل شهادت:   شوش
نحوه‌ی شهادت:    اصابت گلوله
محل دفن:   آمل
سن:   17 سال


اردیبهشت بود و خطه‌ی سرسبز و همیشه بهار مازندران، بهشت در بهشت، که با قدم پاک نوزادی در خانواده یکی از سادات نیاکی در آمل کام پدر و مادر و اطرافیان شربت اندر شربت شد و هدیه‌ی الهی را در آغوش مهر و صمیمیت جای دادند. با تمامی وجود دانه‌دانه‌ی سعادت و رستگاری را به کام جسم و روح‌اش ارزانی داشتند. نام زیبای«مرتضی»را بر او نهادند تا در فضای«شدن» به رضایت خالق برسد.

مرتضی تحت افکار و روحیه‌ی مذهبی خانواده و با وجود نبوغ و استعداد حق‌جویی و حقیقت‌خواهی همواره در طول زندگی و گذر عمر به آنچه بایسته‌ها اقبال نشان می‌داد و از هر چه که زنگار بی‌ارزشی و بی‌هویتی داشت برحذر بود.

دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ و دوران راهنمایی را در مدرسه سلیمان معتمدی و متوسطه را در دبیرستان محمد طبری و شهید محمد علی رجایی آمل گذراند و در مسیر تحصیل ضمن توجه جدی به درس و بحث، به مسایل تربیتی و پرورش علاقه‌مند بود و با دبیران و مربیان پرورشی همکاری و همگامی داشت.


در سال سوم راهنمایی همراه دیگر دوستان و دانش‌آموزان در صحنه‌های تظاهرات علیه نظام شاهنشاهی شرکت داشت. با شروع جنگ تحمیلی، با آگاهی و معرفت تمام و با داشتن شور و احساس ضد استکباری راهی میادین نبرد شد و علی‌رغم سن کم، درک و بینش مردان تاریخ را، پیدا کرده بود. همانطور که از وصیت نامه شهید بر می‌آید این حقیقت را آشکار می‌سازد که ره صد ساله را چند شبه طی کرده بود. درود و سلام فراوان به شهیدی که جلوتر از زمان و طولانی‌تر از سن و عمر خویش، هم فهمید و هم عمل زیبای خدایی که برای همیشه خواهد ماند را از خود به یادگار گذاشت.


گوشه‌هایی از وصیت‌نامه‌ی شهید:اینجانب با میل و اراده ی خود به جبهه می روم.سلام مرا به همکلاسی‌ها و دوستان اعضای انجمن اسلامی برسانید. از پدر و مادرم عذر می‌خواهم که بدون اجازه آنها به جبهه رفتم. اگر لیاقت شهید شدن داشتم در مزار شهدا و در کنار دیگر برادران شهیدم دفنم نمایید.از شما ملت مسلمان یک تقاضا دارم و آن این است که امام را تنها نگذارید و قدر امام را بدانید. سعی کنید مخالفان را به سوی اسلام ارشاد کنید.


تصاویر منتشر نشده از تفحص دو شهید بعد از۳۰سال

تصاویر منتشر نشده از تفحص دو شهید بعد از۳۰سال



حاج‌جعفر نظری می‌گوید: ابتدای کار تفحص در ارتفاعات ۱۷۸، رو به سوی کربلا ایستادیم و به امام حسین(ع) و آقا ابوالفضل(ع) سلام دادیم؛ پیکر مطهر دو شهید را پیدا کردیم که نشانی از علمدار کربلا داشتند.

قصه از دیدار با یک مادر شهید شروع شد؛ مادر شهیدی که می‌گفت: «۳۰ سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.

ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.

ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!

ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.

این مادر ۳۰ سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت.



پدر و مادر شهید احمد صداقتی


او بالاخره آمد، چه شهادتی و چه آمدنی! مانند حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد، در ایام میلاد رسول اکرم(ص) پیکرش تفحص شد و در ایام فاطمیه بر شانه‌های مردم نشست.

برای نحوه تفحص این شهید، به سراغ «حاج جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه شرهانی رفتیم؛ او حرف‌های جالب و خواندنی را از روزی که این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت پیدا شدند، برای‌مان روایت کرد.


 


قمقمه آب شهید که بعد از ۳۰ سال آب داشت


* تفحص شهیدی به نام ابوالفضل

عملیات محرم در ۳ مرحله صورت گرفت؛ مرحله اول در محور زبیدات، مرحله دوم در جبل‌ حمرین و مرحله سوم، مرحله‌ای بسیار مهم و حساس بود که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم ۱۷۸ و ۱۷۵ اجرا شد.

شاید این دو قله بلندترین قله‌هایی هستند که اهمیت نظامی بالایی برای دشمن و نیروهای خودمان داشت؛ بر همین اساس دو طرف تلاش می‌کردند این ارتفاعات را از دست ندهند؛ لذا در این منطقه عملیات طی ۱۰ روز انجام گرفت.

این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و یگان‌های دیگری از قمر بنی ‌هاشم(ع) در این منطقه درگیری تن به تن داشتند لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند. بعد از عملیات، گروه تفحص تلاش کرد تا پیکرهای مطهر این شهدا را به خانواده‌هایشان بازگرداند؛ اما با توجه به اینکه طی چند سال گذشته، تجهیزات مهندسی برای یافتن پیکر شهدا ضعیف بود، تعدادی از شهدا در ارتفاعات ۱۷۸ مانده بودند.

تجهیزات الان نسبت به گذشته بهتر شده است؛ لذا به دستور سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات ۱۷۸ آغاز کردیم.

ارتفاعات ۱۷۸، نزدیک‌ترین نقطه به کربلای معلی است؛ خودبه خود هر کسی روی این ارتفاعات قرار می‌گیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبه‌روی اوست.

بین گروه‌مان قرار گذاشتیم تا هر موقع روی این محور کار می‌کنیم، در ابتدا به طرف کربلا بایستیم، دست روی سینه بگذاریم و به امام حسین(ع) سلام کنیم.

در یکی از عملیات‌های تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول
دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی‌ الحسین(ع)» کار را شروع کردیم.بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطه‌ای رسیدیم؛ پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود می‌رود) بالا آمد؛ قبل از اینکه شهیدی را ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. خیلی تعجب کردیم آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمی‌شد، آب نگهداری کرد؛ آب در حدی جریان داشت که تا رفتم، دوربین عکاسی بیاورم و از صحنه عکس بگیرم، این جریان آب ادامه داشت.

بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال ۶۱ در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. این قمقمه از سال ۶۱ تا ۹۱ که ۳۰ سال و چند ماه می‌گذرد، سالم مانده بود؛ آبی زلال و پاک.

شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) می‌انداخت.
 

 


پیکر و دست مصنوعی شهید احمد صداقتی بعد از ۳۰ سال


* شهیدی که با دست‌های قطع شده و فرق شکافته تفحص شدحرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده می‌شد.

شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان بود.


 


پیکر شهید احمد صداقتی


در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.

این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود
.شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار ‌کردند.


منبع:فرهنگ نیوز