تقریظ های رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سه کتاب «تب ناتمام»، «خانوم ماه»، «همسفر آتش و برف»
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاسیاد پسر خاک»
طرحی از یک زندگی رضوی درباره رمان «پنچشنبه فیروزهای»

پنجشنبه فیروزهای رمان مسئلهمندی است و آنچه در بین سطور آن نمایان میشود این است که نویسنده برای روایت یک سبک زندگی دینی در دل زندگی محاصره شده با مظاهر مدرنیته، انگیزه و دغدغه داشته است.
پنجشنبه فیروزهای یک رمان دینی است و از تلاش برای نشان دادن جنبههای دینی خود طفره نمیرود. قصه این رمان از یک سفر مشهد دانشجویی آغاز میشود؛ سفری که ماجراهایی عاشقانه را در دل خود نهان کرده و آرامآرام با پیشرفت قصه نمایان میکند. آدمهای «پنجشنبه فیروزهای» امروزی و متعلق به این دوره و زمانهاند؛ دانشجویانی با دغدغهها و مسئلههای خاص خود که میخواهند زیست دینی داشته باشند، اما یک زیست دینی با اقتضائات زمانهای که در آن زیست میکنند.
نوشتن داستان عاشقانه کاری پرملاحظه است چرا که کلیشهها در این گونهی داستانی پررنگتر از هرگونهی دیگر خود را نمایان میکنند و اگر نویسنده برای فرار از کلیشهها تمهید نداشته باشد، خیلی زود و در همان صفحات ابتدایی قافیه را به مخاطب میبازد و خواننده را دل زده میکند. «پنجشنبه فیروزهای» اما تا حد قابل قبولی از کلیشهها فاصله میگیرد و برای کاراکترهای قصه خود شخصیت میآفریند؛ امری که به نقطه قوت این رمان تبدیل میشود، به آن قواره میدهد و اثر را به یک رمان محبوب در میان نوجوانان و جوانان کتابخوان تبدیل میکند.
پنجشنبه فیروزهای رمان مسئلهمندی است و آنچه در بین سطور آن نمایان میشود این است که نویسنده برای روایت یک سبک زندگی دینی در دل زندگی محاصره شده با مظاهر مدرنیته، انگیزه و دغدغه داشته است. قصه چند دانشجو که در یک سفر دانشجویی عازم مشهد میشوند و هر کدام زاویه نگاه خاص خود را به مقوله زیارت دارند دستمایه خلق کتاب شده اما پیرنگ اصلی را باید در ماجرای عاشقانه میان دو شخصیت اصلی کتاب جستجو کرد؛ پیرنگی که در مواجهه با مقام زیارت امام معصوم جلا میگیرد، رشد میکند و به پختگی شخصیتها منجر میشود. در واقع آنچه «پنجشنبه فیروزهای» را از رمانهای مشابه خود جدا و به یک اثر خواندنی تبدیل میکند همین استفاده قابل تامل از کهن الگوی «سفر قهرمان» است.شخصیتهای پنجشنبه فیروزهای در سفر مشهد رشد میکنند، تجربههایی تازه میاندوزند و به آدمهای بهتری تبدیل میشوند. نمایش قابل قبول این رشد از مهمترین ویژگیهای کتاب است.
شخصیتپردازی خوب پنجشنبه فیروزهای را نیز نباید نادیده گرفت. خانم سارا عرفانی که مخاطب خود را در میان نوجوانان و جوانان جستجو میکند به خوبی از پس شخصیتپردازی دانشجویانی با جهانهای فکری مختلف برآمده و کاروان دانشجویان مسافر مشهد را به نحوی باورپذیر روایت میکند. این شخصیتپردازی جالب توجه در کنار ریتم درست قصه، خاصه شروع قدرتمند کتاب، در نهایت از «پنجشنبه فیروزهای» اثری میسازد که میتوان آن را به دانشجویان علاقهمند به رمان توصیه کرد.
شهر مشهد و حرم مطهر امام رضا یکی از بهترین بسترها برای خلق رمان در ادبیات فارسی است و بسیاری از نویسندهها از جمله مرحوم سعید تشکری برای استفاده از این معدن طلای باشکوه در خلق ادبیات همت داشتهاند. رمان خانم عرفانی اما به دلیل استفاده به روز و اغراق نشده غیر کلیشهای از مشهد مقدس، میتواند یک اثر ویژه و خواندنی برای علاقهمندان به رمان دینی باشد؛ داستانی با طرح و نقش «حرم رضوی» در زندگی روزمرهی ما ایرانیها.
معرفی کتاب «به بلندای آن ردا» داستانی از کرامات حضرت علیبنموسیالرضا (ع)

مهمترین ویژگی به بلندای آن ردا، انتخاب یک زاویه دید متفاوت برای گفتن از عظمت شخصیت حضرت رضا علیه السلام است. داستان این کتاب از گفتگوی میان مامون عباسی و معشوقهاش آغاز میشود و با بازگشتهای متعدد به گذشته، مقطع زمانی ورود حضرت به خاک ایران و ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام در توس را روایت میکند.
نام سید مهدی شجاعی برای کسانی که ادبیات مذهبی را در ایران دنبال میکنند نامی آشناست. او که ید طولایی در خلق رمانهای آیینی و مذهبی دارد، با کتابهایی مثل «سقای آب و ادب» و «پدر، عشق و پسر» به یکی از نویسندگان محبوب ادبیات ایران تبدیل شده است و نوشتههایش برای کسانی که میخواهند متن ادبیِ آیینی بنویسند حکم الگو را دارد. ادبیات آیینی اما انگار یک میراث در خانواده شجاعی است چرا که پسر سید مهدی شجاعی یعنی سید علی هم چند سالی میشود که قلم خود را در راه خلق روایتهای ادبی از زندگی و زمانی ائمه اطهار قرار داده است. یکی از بهترین آثار سید علی شجاعی داستانی است که درباره زندگی حضرت امام رضا نوشته است: به بلندای آن ردا.
مهمترین ویژگی به بلندای آن ردا، انتخاب یک زاویه دید متفاوت برای گفتن از عظمت شخصیت حضرت رضا علیه السلام است. داستان این کتاب از گفتگوی میان مامون عباسی و معشوقهاش آغاز میشود و با بازگشتهای متعدد به گذشته، مقطع زمانی ورود حضرت به خاک ایران و ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام در توس را روایت میکند. در واقع انتخاب زاویه نگاه دشمنان حضرت برای بیان زندگی ایشان، یک انتخاب جسورانه و مخاطرهآمیز است که کار نویسنده را برای خلق روایت دشوار میکند اما سید علی شجاعی با ظرافت و دقت از پس این کار سخت برمیآید و با این تمهید داستانی خاص، یک تصویر کمتر درک شده از فضایل پرشمار آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام را بازآفرینی میکند. تغییر پیوسته راویان هم تمهید هوشمندانه دیگری است که باعث میشود لحن و بیان کتاب یکنواخت نشده و ریتم قصه به درستی حفظ شود. از این منظر اگر نگاه کنیم، «به بلندای آن ردا» یک کتاب خوشتکنیک است که برای خلق یک روایت مذهبی در دام کلیشهها نیفتاده و با ایدههای خلاقانه و رو به جلوی فرمی خود، به امکانهای در دسترس برای اهالی ادبیات آیینی اضافه میکند.
«به بلندای آن ردا» از یک زبان فاخر داستانی بهره میبرد. زبانی با دو ویژگی برجسته؛ اول فخامت برخاسته از مطالعات گسترده نویسنده و دایره واژگان قدرتمند او و دوم ، بهرهمندی از یک زبان روایتگر. به بلندای آن ردا از یک زبان داستانی پالوده و تراش خورده بهره میبرد که فقط میتوان آن را با دیالوگهای سریالی مثل مختارنامه مقایسه کرد: ترکیب همزمان استواری ادبی و همهفهمی در یک روایت تاریخی که باعث میشود هم مخاطب خاص و حرفهای از خواندن کتاب لذت ببرد و هم مخاطب عام و کمتر متخصص، با جهان کتاب ارتباط برقرار کند.نویسندگان زیادی در طول تاریخ ادبیات ایران کوشیدهاند به ساحت مقدس خورشید خراسان ادای احترام کنند. برخی نویسندگان دوران زندگی حضرت رضا را دستمایه قرار داده و برخی دیگر نقش پررنگ یاد و نام ایشان در زندگی روزمره مردم ایران را. در میان تمام آثار رضوی ادبیات ایران اما «به بلندای آن ردا» یک اثر ویژه است چرا که با ترکیب زبانی پخته، بیانی سنجیده و روایتی پرکشش در کمتر از ۱۶۰ صفحه تصویری واضح، درکشدنی و دوستداشتنی از دوران باشکوه امامت حضرت رضا علیهالسلام به دست میدهد؛ تصویری که خلق آن فقط در توان قدرت کلمات و معجزه «ادبیات» است.
اطلاعنگاشت | کتاب جذاب و تمدنساز
حضرت آیتالله خامنهای: «باید به طور مداوم و به تناسب نیازها، محتوای کتابهای درسی پیشرفت داشته باشد.» ۱۳۹۲/۲/۱۸ به همین مناسبت مجموعه نکات رهبرانقلاب درباره مسائل مختلف کتابهای درسی در این اطلاعنگاشت مرور شده است.
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد.
به چاپ صد و سی و چندم رسیده است. کتاب را میگویم. تنها یکی از کتابهایشان را. همان که وقتی صفحاتش را ورق بزنی، صدایی مهربان اما رسا و مطمئن، دستت را میگیرد و تو را به مکانهایی میبَرَد که حضورِ همزمانِ این جسمِ مادیِ فانیات در آنجا، خارج از حد تصور است و حتی شاید ممکن نیست. کتابی که حرف حق را نه با نیش و کنایه، که شیرین و عاقلانه، با تو میزند و تو با لبخندی آغشته به شگفتزدگی، به کلماتی خیره میشوی که انگار از دهان پدری مهربان، به مقصدِ نشستن در سینه غمزده تو، بیرون زدهاند.
زمان را بیش از این برای معرفی نمیگیرم. اسم این نویسنده، استاد، معلم، روحانی، طلبه، دانشمند، فیلسوف و... مرتضاست. اما همه ما او را به «شهید مطهری» میشناسیم. به عظمت تلفیق خون و جانش در تیررس گلوله. او را همه ما میشناسیم اما نه به اسم یک روحانیِ متحجرِ تکفیرکننده خودرأیِ دیگران بدانگار. او، به معنای واقعی کلمه، اندیشهای داشت به عظمت جهان و به وسعت آسمان. و چه چیزیاست که بتواند این اندیشه آبی و زلال را در خودش محصور کند و فکرهای بسته افراطی از آن بیرون بکشد؟
حالا، و در این روزگارِ آشفتهحالِ بیسر و سامان، دوباره دست به دامان کتابی از مجموعه کتابهای این شهیدِ راه احیای اندیشه صحیح اسلامی و انسانی شدهایم تا شاید ما را به فطرت خویشتنمان بازگردانَد. کتابی به نام «مسئله حجاب» که بهراستی مسئلهایاست به قدمت طولانی تاریخ بشر. با ابعادی شگرف از وجود و توسعه و شکلهایی مختلف که در آیینهایی گوناگون، به انتخاب زنان و حتی مردان درآمدهاند. فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد. کافیاست سوالاتت را روی کاغذ بنویسی و ببینی چه میشود: «چرا حجاب کنیم؟» «حجاب را مسلمانها وارد ایران کردند؟» «بقیه دینها هم حجاب دارند؟» «چرا مردان حجاب ندارند؟» «محدوده حجاب چیست؟» «غرب و شرق و گذشته درباره حجاب چه میگوید؟» «تفاوت عشق و هوس چیست؟» «آیا حجاب با اصل آزادی منافات ندارد؟» «چه چیزی موجب انحراف جنسی میشود؟» «کیفیت حجاب و پوشش باید چگونه باشد؟» «آیا پوشش چادر اجباری است؟» و هزاران سوال دیگر.
کافیاست روی کاغذ گرههای ذهنیات در مسئله حجاب را بنویسی و بعد کتاب را باز کنی: «آنچه مسلم است، این است که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما ...» اما چه؟ شهید مطهری، با صبر و حوصله و دقت، فصلبهفصل و صفحه به صفحه و پاراگراف به پاراگراف به تو جواب میدهد تا بتوانی درستترین تصمیم را در سختترین زمانه بگیری. تصمیمی بر مبنای عقل و اندیشه و تحقیق، نه براساس تماشا و تلقین و احساس. کافیاست این کتاب را انتخاب کنی. کتابی که نویسندهاش زنده نیست اما صفحاتش همچنان زنده است و چشم به راه چشمهای توست تا خوانده شود.
نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسههای ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمیشوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتابهایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا میکند.
«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سالهای دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنجهای بیپایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همهی آنچه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگتر است. از شهری حرف میزنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا میکند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول میکشید.
اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگهداشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایهی دیوار به دیوار شهر بوده.
دفاع جانانهی آن ۳۴ روز حماسهای بزرگ است که به اندازهی بزرگیاش در تاریخنگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجهی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخصتر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهانآرا فرماندهیشان میکرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیدهی باابهت فرماندهشان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.
جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آنها یکی از زبدهترین گروههای نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزشهایی سخت و طاقتفرسا را پشت سر گذاشته و برای سختترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آمادهی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آنها خوب میدانستد تمام آموزشهایی که دیدهاند برای چنینروزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز میشود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص مییابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر میشود؛ چون روایت خرمشهر آغاز میشود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل میکند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأملبرانگیز و حیرتآوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری میکند.
روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت میرسد اما باز هم پیش میرود و نقطهی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ میگذارد؛ در روزی که صمدی و همرزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر میرسند و این شهرِ دوستداشتنی را در آغوش میکشند.
نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسههای ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمیشوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتابهایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا میکند.