«نظام اسلامی» بالاترین «ظرفیتِ عدالتخواهی» است

رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی خود به مناسبت سی و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، ضمن پرداختن به موضوع تحولآفرینیهای امام(ره)، تحولخواهی و الزامات آن را تبیین نمودند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با آقای وحید جلیلی فعال فرهنگی و مدیر دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی به تحلیل این سخنان و بررسی ابعاد و بایدها و نبایدها تحولخواهی و عدالتطلبی در جامعهی امروز ایران پرداخته است. ضرورت مقابلهی همزمان با رویکردهای افراطی و تفریطی در این عرصه، نگاه برآیندی به دستاوردهای نظام، پرهیز از نگاههای آنارشیستی در عدالتخواهی و توجه به ظرفیتِ عظیم نظام اسلامی در تحققِ عدالت از نکات خواندنی این گفتگو است:
یکی از مهمترین مفاهیم و تعابیری که در سخنرانی رهبر انقلاب در سیویکمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمهالله مورد توجه قرار گرفت، بحث عزّت و اعتمادبهنفس ملی بود. آیا واقعاً اعتمادبهنفس و تحولات فرهنگی و اجتماعی که به واسطهی انقلاب اسلامی برای ما رقم خورده و در تمام این سالها هم تطوراتی برای آن پیش آمده، امروز در موقعیت خوبی قرار دارد؟ بهعبارت دیگر آیا امروز ملت ایران، ملت عزیز و مقتدری است؟
وقتی در سال ۴۱ حضرت امام نهضت را شروع کردند، ملت ایران و دشمنانش در چه موقعیتی بودند. اگر سخنرانیهای امام را بهطور مشخص راجع به کاپیتولاسیون در مقطع ۴۱ تا ۴۳ گوش کنید، میبینید که ایشان با چه سوزی فریاد میکشند که ما آدمیم و حیوان نیستیم و ما را آدم حساب کنید. مبارزهی ملت ایران هم از این نقطه شروع شد که از ایران حق توحش میگرفتند و با یک نگاه استکباری او را به ذلّت میکشیدند و از بالا به پایین نگاه میکردند. اصلاً آغاز نهضت امام خمینی رحمهالله از اینجا شروع شد. امام در این رابطه میگویند که اگر یک آشپز آمریکایی مثلاً شاه ایران را بکشد اتفاق خاصی نمیافتد و ملت ایران هم نمیتواند یقهاش را بگیرد.
بعضی مواقع برای روحیه و احساس خودباوری و عزت کشور اتفاقاتی افتاده است که ما نتوانستیم این احساس را نشان بدهیم و بعضی از کارگزاران ما این احساس عزت را بهرسمیت نشناختند و یا در جهت تقویت آن حرکت نکردند. شما این اتفاق را تأیید میکنید؟
باید برآیند را نگاه کرد. زمانی که امام نهضت را شروع کردند، حتی در بین کسانی که انتظار میرفت امام را یاری کنند، ایشان را تنها گذاشتند و حاضر نشدند نهضت را همراهی کنند. این افراد دیدگاههای خاصی داشتند و میگفتند نهضت بیفرجام است و ما زورمان نمیرسد. ما از سال ۴۱، ۴۲ تا الان فراز و فرودهایی داشتیم، ولی شما باید برآیند را نگاه بکنید. آخرین نمونه هم شهادت حاج قاسم سلیمانی بود. چرا ملت آنگونه به صحنه میآید؟ برای اینکه عزت و ایستادگی و پرچم هویت اسلامی خودش را به رخ بکشد. در یک جمعبندی حرکت همواره رو به جلو بوده، اما در مقاطعی ممکن است بعضی از خائنین تلاش کرده باشند که در حرکت ملت خللی بهوجود بیاورند ولی در مجموع برآیند رو به جلو هست.
یکی از نکات جدی بیانات رهبر انقلاب، بحث جوانگرایی بود. اگر به این مسئله برآیندی نگاه کنیم، واقعاً در دورههایی اتفاقات خوب و مهمی رقم خورده است؛ مثلاً در دورهی دفاع مقدس یک اعتمادی صورت میگیرد و به جوانان در ردههای بالایِ فرماندهی اعتماد میشود و در جنگ میدرخشند. فرصتها و چالشهای جوانگرایی در ایران چیست؟
زمانی که آقا این بحث را در سالهای اخیر شروع کردند، به تفصیل شاخصهای آن را توضیح دادند تا بعضی از کژتابیهایی که در فهم این مقوله بهوجود آمده بود، رفع شود. در همین صحبت اخیرشان [سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیویکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)] هم تقریباً بهطور تفصیلی وارد شدند و توضیح دادند.
رهبر انقلاب به موارد متعددی از الزامات تحولخواهی در بیاناتشان اشاره کردند. بعضی مواقع اعوجاجات و خلط مفاهیم باعث ایجاد کجراههایی میشود که مسیر را بهانحراف میبرد؛ در اینباره صحبت کنید.
اینچنین نیست که ما یک انقلابیگری و یک افراطیگری داریم. نه، ما یک انقلابیگری، یک افراطیگری و یک تفریطیگری داریم. مشکلی که الان وجود دارد این است که بعضاً کسانی به مواردی اعتراض میکنند که به تشخیص آنها افراط محسوب میشود که اینها خودشان سالها و دههها در تفریط زندگی کردهاند. کسی حق دارد جریان عدالتخواهی را نقد بکند که دهها بار حرف از عدالت زده باشد و پرچم عدالت را در این کشور بلند کرده باشد و از مبارزهی با فقر و فساد و تبعیض دفاع کرده باشد و پیام هشت مادهای داده باشد. حرف چنین شخصی را میشود شنید و پذیرفت و دقت کرد و تأملات و هشدارهایش را جدی گرفت. ولی کسی که سالها سکوت کرده و با سکوت خودش به فساد، به فقر و به تبعیض کمک کرده، مسخره است که بخواهد وارد نقد عدالتخواهی بشود.
پس شما ضلع سوم را تفریط میدانید.
بله؛ ضلع سوم تفریط است. ضلع تفریط از ضلع افراط خطرش کمتر نیست. چه بسا بعضی از افراطها ناشی از همان تفریطها باشد. باید حواسمان باشد که با نگاه دقیق وارد این مسئله بشویم. پیشنهاد میکنم کسانی که با سکوت عارفانهی خودشان در طی سالیان به مفسدین کمک کردند، به همان سکوت عارفانهشان ادامه بدهند. نه اینکه لبهایشان را به اندازهی عرض شانهشان باز بکنند و حرف از مبارزهی با افراطیگری بزنند. این باید مشخص بشود، در عین اینکه ما باید به مبانی معرفتی دینی در حوزهی عدالت ملتزم باشیم، حواسمان باشد که اسلام هر دو طرف را مذموم شمرده است. حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در خطبهی منا میفرمایند: «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا». ببینید حضرت در خطبهی منا چه فریادهایی بر سر قاعدین میکشند. اصلاً خطبه با این آیه شروع میشود: «لَوْلا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْت»؛ میفرمایند جامعهی دینی اینگونه به انحطاط کشیده میشود که عالمانش، روشنفکرانش، و نخبگانش در برابر فقر و فساد و تبعیض سکوت کنند. به نظر من این خطبه «مانیفست عدالتخواهی در شیعه» هست که هم حضرت امام و هم آقا مکرراً به آن استناد کردهاند و باید به آن توجه کرد.
برای عبور از مرز باریک افراط و تفریط و رسیدن به انقلابیگری چه شاخصی وجود دارد؟
دایرهالمعارف انقلاب اسلامی و منظومهی معرفتی آرمانی انقلاب اسلامی تک واژهای نیست که فقط خشم انقلابی در این دایرهالمعارف مطرح باشد؛ حتماً در کنار خشم انقلابی، حوصلهی انقلابی و صبر هم هست. به ما توصیه کردهاند به: «تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر». صبر هم بهمعنای تحمل ظلم نیست، بلکه تحمل چالشهای مبارزه با ظلم است. صبری که ما به آن توصیه شدیم این است. ما خدا نیستیم که کن فیکون کنیم. هر امر انسانی و هم امر اجتماعی باید زحمت بکشد و تلاش کند و مرحله به مرحله پیش برود تا موقعیتها و وضعیتهای بهتری را بهوجود بیاورد.
به بحث «عدالت» هم در بیانات اخیر رهبر انقلاب و هم در «بیانیهی گام دوم» بهصورت جدی اشاره شده است. قطعاً موفقیتهایی در حوزهی عدالت داشتهایم. الان در چه وضعیتی از عدالت قرار داریم؟ و چه اقداماتی را در این زمینه باید انجام دهیم؟
حتماً نواقصی داریم، و با ایدهآلها بعضاً فاصلههای زیادی داریم، اما از طرف دیگر موفقیتهای بزرگی هم در این حوزه بهدست آوردهایم. در طی ده، پانزده سال گذشته، همین الان برادر یک رئیس جمهور، پسر یک رئیس جمهور و معاون یک رئیس جمهور در زندان هستند. بیست سال پیش یک چنین فضایی متصور بود. اما در حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی، موفقیتهای جدی دیده میشود.
بهعنوان سؤال آخر، امروز آمریکا در مهار بیماری کرونا شکست خورده، گسلهای اجتماعیاش فعال شده است و در بالاترین دورهی افول خودش است. اتفاقی که برای آمریکای آینده میافتد و نسبت ما با آمریکا چه خواهد بود؟
بعضی از این دوستان غربزده در ایران از واقعیاتی که خود غربیها به آن معترفاند، دفاع میکنند و از خود غربیها هم غیورترند. هفتصد سال از رنسانس غرب میگذرد و یک فراز و فرودها و نقاط قوت و ضعفی داشتهاند، ولی امروز آشکار است که در افول قرار گرفتهاند. اما یک عدهای میخواهند بگویند هنوز میتواند ادامه پیدا کند. یعنی با یک نگاه غیردقیق و غیرعمیق و غیرواقعبینانهای دارند به غرب نگاه میکنند و هنوز در دلشان این هست که شیطان کمک میکند و شیطان بزرگ را نجات میدهد!! اما علناً میبینیم که اتفاقات دیگری دارد میافتد. به این نکته هم توجه کنیم که آمریکا یک رژیمی است که بیش از دو قرن سابقهی حکومتداری دارد، ولی امروز وضعیتشان را در خیابانها و مواجههشان با بحرانی مثل کرونا را میبینیم و میتوانیم با جمهوری اسلامی مقایسهاش کنیم. ممکن است خود ماها هم خیلی اوقات به بعضی از عملکردهای جمهوری اسلامی نقد داشته باشیم، ولی مگر اینکه خیلی بیوطن و دلبستهی آمریکا باشیم که بخواهیم واقعبینی را ترک کنیم و واقعیتهای امروز بحران غرب را نبینیم.