شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

«مثل مصطفی اسماعیل بخوان!»

«مثل مصطفی اسماعیل بخوان!»

گزارشی از توجه رهبر انقلاب به تلاوت مصطفی اسماعیل

اواخر دهه‌ی چهل که هنوز نوار کاست رایج نبود، آیت‌الله خامنه‌ای به‌زحمت رادیویی تهیه می‌کرد تا از رادیو صوت‌العرب قرائت‌های مصطفی اسماعیل را بشنود. آن سال‌ها به‌خاطر سختگیری‌ها و تلاش گسترده‌ی رژیم شاه برای رواج فساد در جامعه، در بین مردم توجه چندانی به قرآن وجود نداشت و فعالیت‌های قرآنی بسیار کمرنگ بود:
«گاهى کسانى پیدا مى‌شدند و یک کارهاى قرآنى مى‌کردند؛ اما خیلى در سطح پایین بود. یادم است که همین آقاى شیخ ابوالعینین به مشهد آمد، من تازه از زندان آزاد شده بودم. ایشان در ایوان مقصوره‌ى مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت مى‌کرد. شاید صد نفر آدم نشسته بودند و همین‌طور مجلس را تماشا مى‌کردند و نمى‌فهمیدند که قرآن چیست؛ چون رهگذر بودند و دیده بودند که این‌جا مجلسى است، همان‌جا هم نشسته بودند.»[۱]

آیت‌الله خامنه‌ای که از سال ۴۳ درس‌های تفسیر قرآنش را در مشهد شروع کرده بود، یکی از توصیه‌های همیشگی‌اش به مردم توجه به قرآن و تلاوت آن بود. آن سال‌ها تلاوت‌های قاریان مصری دنیا را تحت تاثیر قرار داده بود و این فرصت خوبی برای استاد تفسیر قرآن مشهد بود تا از این طریق توجه مردم به خصوص جوانان پای منبرش را بیش از پیش به قرآن جلب کند. نوارهای عبدالفتاح، عبدالباسط، مصطفی اسماعیل و رفعت را به سختی پیدا و در مشهد پخش می‌کردند، تلاوت قرآن توسط قاریان جوان هم برنامه‌ای ثابت در زمان درس‌های تفسیر ایشان در مسجد امام حسن علیه‌السلام بود؛ برنامه‌ای که بعدها در مسجد کرامت هم ادامه پیدا کرد. «سبک آقا هم برای صحبتشان این بود که تخته سیاهی بود و ایشان می‌ایستادند پای آن، آیه نوشته می‌شد و تفسیر می‌کردند. یعنی ایستاده صحبت می‌کردند و منبر نمی‌رفتند. بعد از صحبت ایشان صندلی می‌گذاشتند و قاری می‌نشست و همان آیاتی را که ایشان تفسیر کرده بود تلاوت می‌کرد.»[۲]
 

در بین قاریان مصری صدای مصطفی اسماعیل بیش از همه استاد تفسیر قرآن مشهد را جذب خود می‌کرد و گوش کردن به تلاوت قاریان مصری به خصوص مصطفی اسماعیل و گاهی ضبط کردن آنها یکی از کارهای همیشگی‌اش شده بود:
«ما حدود سالهاى ۴۶ یا ۴۷ - یعنى تقریباً بیست و یکى دو سال قبل از این - در مشهد دنبال خواندن شیخ مصطفی اسماعیل در رادیوهاى کشورهاى عربى - مخصوصاً رادیو مصر - به دقت مى‌گشتیم تا بلکه خواندن او را پیدا کنیم. البته نوارهایش هم در بازار نبود و در ایران هم رادیو قرآن وجود نداشت و ما مجبور بودیم از رادیوهاى خارجى گوش کنیم. ما عاشق تلاوت شیخ مصطفی اسماعیل بودیم. تلاوتهاى او را پیدا مى‌کردیم و گوش مى‌کردیم» [۳] «بنده قرآنى دارم که پشت آن نوشته‌ام امروز «مصطفی اسماعیل» خواند، امروز «على البنّاء» خواند، امروز فلان قارى خواند، امروز بهمان قارى خواند. در سال چهل و نه که عبدالنّاصر فوت شد، من یک رادیوِ ترانزیستورى داخل زندان برده بودم - البته بعد از مدتى، دیگر نمى‌گذاشتند رادیو هم داخل زندان ببریم - اتّفاقاً قرّاء به مناسب فوت عبدالنّاصر بعضى از آیات قرآن را مى‌خواندند و بسیار هنرنمایى مى‌کردند. به یاد دارم آیه‌ى «و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر» را، هم شیخ مصطفی اسماعیل خواند و هم محمود على البنّاء.»[۴]

علاقه‌مندی جوانان قاری مشتری درس تفسیر آیت‌الله خامنه‌ای و شخص ایشان منجر به تشکیل جلسه‌ی ثابت تلاوت قرآن در صبح‌های جمعه در مسجد کرامت شد. جلسه‌ای که به پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای برقرار و بعدها با فشار دستگاه تعطیل شد. آقای مرتضی سادات‌فاطمی از قاریان قدیمی مشهد از آن روزها اینطور نقل می‌کنند: «به من گفتند آقای فاطمی! ما می‌خواهیم اینجا یک جلسه قرآن داشته باشیم و شما برای آن برنامه‌ریزی کنید.» حاج‌آقا مختاری که از پیشکسوتان قرائت قرآن در مشهد بود رسماً مدیریت این جلسه را به عهده گرفت. جلسه‌ی هر هفته با حضور آیت‌الله خامنه‌ای برگزار می‌شد: «آقا تشریف می‌آوردند و می‌نشستند و فرزند بزرگشان را هم می‌آوردند و وقتی افراد می‌خواندند آنها را خیلی تشویق می‌کردند.»[۵] ایامی که رژیم شاه ایشان را ممنوع‌المنبر کرده بود، سؤالات حاضرین درباره‌ی تفسیر برخی آیات تلاوت شده بهانه‌ای برای سخنرانی ایشان برای حضار می‌شد.

بعدها یکی از دوستان آیت‌الله خامنه‌ای سفری به مصر داشت و برایشان از آنجا تعدادی از نوارهای مصطفی اسماعیل را سوغات آورد. نوارها بین قاریان جوان مشهدی دست به دست شد و کم‌کم به در سایر نقاط کشور نیز پخش شد. آقای سادات‌فاطمی در این باره می‌گویند: «آقا یک روز به من فرمودند: "آقای فاطمی! حیفت نمی­‌آید که مصطفی اسماعیل نمی‌خوانی؟ " مصطفی اسماعیل از قراء بسیار بزرگ و درجه‌ی یک مصر است. گفتم که آقا مصطفی اسماعیل مشکل است، چون لحنش خیلی گسترده و قوی است. فرمودند: "از شما خیلی بعید است! یعنی چی؟ اگر بخواهی، می­توانی. " عرض کردم آقا من نوارش را هم ندارم. واقعاً هم آن موقع‌ها نبود این همه امکاناتی که در اختیار مردم هست این روزها. آن موقع این خبرها نبود که کسی نوار قرآن را به راحتی تهیه کند. عبدالباسط را یک مقدار افراد رفته بودند و آورده بودند و صفحه‌­‌های گرامش بود، اما نوار مصطفی اسماعیل نبود. آقا فرمودند: "من خودم نوارش را دارم، به شما می­دهم. " دو تا نوار از مصطفی اسماعیل به ما دادند؛ یکی نوار سوره‌ی بقره بود، یکی هم آل عمران که خیلی تلاوت­های زیبایی بود. آرام آرام تمرین کردم و کم‌کم توانستم.»[۶]
 
آیت‌الله خامنه‌ای در این‌باره می‌گویند: «در تهران، هیچ‌کس غیر از عبدالباسط را نمى‌شناخت. من یک وقت که به تهران آمده بودم، فقط عبدالباسط مطرح بود. جاهاى دیگرهم که مى‌رفتیم، فقط عبدالباسط را مى‌شناختند. ما در مشهد، نوار شیخ مصطفی اسماعیل را داشتیم. یکى از دوستانم مى‌خواست به مسافرت برود، من گفتم که هرچه توانستى، نوار شیخ مصطفى اسماعیل پیدا کن و بیاور. او هم رفت و چند نوار از نوارهاى بسیار خوب شیخ مصطفی اسماعیل را آورد. من آنها را به آقاى مرتضى فاطمى - که در آن وقت نوارهاى ما را تکثیر مى‌کرد - دادم، تا تکثیرشان کند. او هم همین کار را کرد و نوارها را به این چند نفرى که از تهران آمده بودند، داد. در نتیجه، همه‌ى نوارها به طرف تهران سرازیر گردید و شیخ مصطفى اسماعیل شایع شد. انصافاً هم چیز عجیبى بود. نمى‌دانم شما با صداى شیخ مصطفى اسماعیل آشنا هستید؟ خیلى فوق‌العاده است. او سوره‌ى هود، سوره‌ى بقره و آیات داوود و جالوت را خوانده بود، که انصافاً خیلى عالى و فوق‌العاده بود.»[۷]

علت تأکید استاد تفسیر مشهد بر ترویج تلاوت‌های مصطفی اسماعیل هم ریشه در هدف‌گذاری تفسیری‌اش داشت. مصطفی اسماعیل اولین قاری قرآنی بود که ابداع‌کننده‌ی هماهنگی بین قرائت و معنی آیات بود و ترویج تقلید از سبک او به فهم بهتر قرآن کمک می‌کرد. مسأله ‌ای که سال‌ها بعد نیز آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر آن می‌گویند: «فرق است بین قارى‌اى که وقتى تلاوت مى‌کند خودش متوجه معنا و تحت تأثیر معناست، و آن قارى‌اى که متوجه معنا نیست. بین قراء مصرى دو، سه نفر هستند که وقتى مى‌خوانند، تحت تأثیر معنایند. این‌که شما مى‌بینید مصطفی اسماعیل خواندنش تأثیر دارد، به خاطر همین است؛ چون خود او تحت تأثیر آیاتى است که مى‌خواند. اما بعضى قراء دیگر، نه. فقط صنعت اجرا مى‌کنند و مى‌خواهند کار زیبایى از آب درآورند.»[۸]
علاقه‌ی آقای خامنه‌ای به مصطفی اسماعیل آنقدر زیاد بود که به خانواده‌شان گفته بودند اگر انقلاب شد «مى‌برمتان مصر مصطفی اسماعیل را ببینید.»[۹]
 
سال‌ها بعد امام به ایران بازگشت و انقلاب پیروز شد، اما مسائل و مسئولیت‌های انقلاب، نه اجازه داد آیت‌الله خامنه‌ای همراه خانواده به مصر برود و مصطفی اسماعیل را از نزدیک ببیند، و نه اینکه مصطفی اسماعیل به ایران بیاید.
«اتفاقاً شیخ مصطفی‌اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود؛ لیکن متأسفانه ما در آن سالهای اول انقلاب، به این فکری که حالا هستیم، نبودیم؛ والّا به هر طوری بود، من شیخ مصطفی اسماعیل را به تهران می‌آوردم.»[۱۰]
در سال‌های ابتدایی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای فرصتی فراهم شد تا پای قاریان مصری به ایران باز شود و رهبر انقلاب برخی از قاریانی را که صدایشان را سال‌ها از رادیو می‌شنید ملاقات کند. اساتیدی چون شحات محمد انور، راغب مصطفی غلوش، ابوالعینین شعیشع، محمود صدیق منشاوی از جمله قاریانی بودند که آن سال‌ها به ایران آمدند، با آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند و در شهرها و شهرستان‌های مختلف هم به تلاوت قرآن پرداختند. روزگار متفاوتی از راه رسیده و فضای ایرانِ دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی تغییر کرده بود؛ قرآن دیگر در جامعه مهجور نبود:
«از زیارت آقایان خوشحالم. نزدیک سى سال است که با نوارهاى آقاى شیخ ابوالعینین آشنا هستم. مدتها قبل یک نفر در مشهد نوارهاى ایشان و نوارهاى مرحوم شیخ عبدالفتاح و شیخ مصطفی اسماعیل را براى من آورد و من از آن‌جا با صداى این آقایان آشنا شدم. البته گاهى هم در فرصت‌هایى، از رادیوهاى کشورهاى عربى تلاوت قرآن شما را گوش مى‌کردم. الحمدللَّه حالا شما در شرایطى به ایران آمده‌اید که کشور ما بحمداللَّه در همه‌جایش پُر از شوق به قرآن است. خدا را شکر مى‌کنیم که جوانان ما، بچه‌هاى ما، همه‌ى ملت ما، سراسر وجودشان شوق به قرآن است و قرائتاً، تجویداً، فهماً و فقهاً با قرآن مأنوسند.
 
سابق این‌طور نبود. در گذشته، این سلاطین و حکام طاغوتى، مردم را از قرآن دور نگهداشته بودند. گاهى کسانى پیدا مى‌شدند و یک کارهاى قرآنى مى‌کردند؛ اما خیلى در سطح پایین بود. یادم است که همین آقاى شیخ ابوالعینین به مشهد آمد، من تازه از زندان آزاد شده بودم. ایشان در ایوان مقصوره‌ى مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت مى‌کرد. شاید صد نفر آدم نشسته بودند و همین‌طور مجلس را تماشا مى‌کردند و نمى‌فهمیدند که قرآن چیست؛ چون رهگذر بودند و دیده بودند که این‌جا مجلسى است، همان‌جا هم نشسته بودند! اما اگر حالا شما به همان‌جا بروید و قرآن تلاوت کنید، مى‌بینید که هزاران نفر مردم مى‌ریزند و قرآن را استماع مى‌کنند.»[۱۱]
 
 
[۱] -  بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن، ۱۳۷۰/۳/۱۶
[۲] - مصاحبه با آقای جواد سادات‌فاطمی
[۳] - دیدار با جمعی از قاریان، ۱۳۶۸/۱۱/۲۰
[۴] - دیدار با اعضای شورای عالی قرآن، ۱۳۷۳/۸/۹
[۵] - مصاحبه با آقای مرتضی سادات‌فاطمی
[۶] - کرامت‌های مسجد کرامت، گفت‌و‌گو با آقای مرتضی سادات‌فاطمی
[۷] - دیدار با جمعی از قاریان قران، ۱۳۶۹/۱۲/۱
[۸] - بیانات در برنامه قرائت قرآن، ۱۳۷۱/۱۲/۱۷
[۹] - دیدار با خانواده شهید جوانفکر، ۱۳۷۹/۳/۴
[۱۰] - بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن ۱۳۷۰/۲/۶
[۱۱] - دیدار با قاریان برجسته مصری، ۱۳۷۰/۳/۱۶

افطاری ساده

دغدغه‌ای که از ۲۴ سال پیش رهبر انقلاب درباره آن سخن گفته‌اند

افطاری ساده




بیانات رهبری در محفل انس با قرآن

بیانات رهبری در محفل انس با قرآن



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)

 خیلی متشکّریم از برادران عزیز و حقیقتاً امروز استفاده کردیم؛ جلسه جلسه‌ی بسیار خوب، متنوّع، شیوا، زیبا، پرمغز [است‌]؛ الحمدلله. اینکه میبینم بحمدالله هر سالی، نشانه‌های پیشرفت در امر تلاوت قرآن، در بین جوانهای ما، در بین مردم ما مشهود است بنده را عمیقاً خرسند میکند؛ خدا را سپاسگزاریم. امروز هم بحمدالله به برکت این تلاوتهای بسیار خوب، جلسه‌ی پر مغز و پرمعنا و با حالی بود بخصوص با تذکّری که این مجری خوش‌ذوقِ خوش‌سخن ما دادند در مورد اهداء ثواب این تلاوتها و آنچه امروز در این جلسه گذشت به ارواح طیّبه‌ی شهدای اخیری که در تهران تشییع شدند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با لحن خوب و با آداب و رسوم تلاوت، مقدّمه‌ای است برای نفوذ مفاهیم قرآن در دلها. اگر این فایده را [از آن‌] بگیریم و به تلاوت قرآن به‌عنوان یک خوش صدایی و یک آوازه‌خوانی فقط نگاه کنیم، مطمئنّاً از این رتبه‌ی والا سقوط خواهد کرد. این‌همه تأکید بر اینکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، برای این است که مفاهیم قرآن در دلها اثر کند، با قرآن انس بگیریم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بیاییم. اگر این مقصود است، پس یک شرایطی دارد، یک آدابی دارد. اوّلین ادب، این است که خواننده‌ی قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهیم قرآن، باورِ آن مفاهیمی که دارد تلاوت میکند، تلاوت کند. اگر ندانیم چه داریم میخوانیم، مفهوم را درک نکنیم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، [آن وقت‌] تأثیر تلاوتمان بر روی دیگران و بر روی خودمان کم خواهد بود؛ این شرط اوّل است.

من خواهشم از قرّاء محترم و اساتید و خوانندگان قرآن، این است که به این نکته توجّه کنند؛ آن آیاتی را که میخواهند تلاوت بکنند، این آیات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق این مفاهیم را بدرستی در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با این روحیّه، با این زمینه، با این آمادگی تلاوت کنند؛ این تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. البتّه تا امروز، شما خیلی پیش رفتید؛ بنده سالهای متمادی است که سِیر حرکت قرآن را در کشور دارم مشاهده میکنم؛ امروز جوانهای ما خیلی خوب پیش رفتند؛ قرّاء ما، اساتید ما، حقّاً و انصافاً خیلی خوبند؛ لکن جا برای تأثیرگذاریِ بیشتر هنوز زیاد است.

من دو سه نکته را یادداشت کردم. یکی این است که شما میخواهید با تلاوتتان، مفاهیم قرآنی را به مستمع القاء کنید. درست است که غالب مستمعین شما عربی و زبان قرآن را نمیدانند، امّا معجزه‌ی قرآن این است که اگر با همین وضعیّت هم - درحالی‌که آنها نمیدانند - این آیات را با عمق جان و با شرایط القاء کنید. مفاهیم ولو به‌نحو اجمال به ذهنها منتقل خواهد شد. خب، این طبعاً شرایطی دارد. بنده می‌شنوم تلاوتهایی را که پخش میکنند در رادیوی تلاوت - که فرصت خوبی است، امکان خوبی است برای شنیدن تلاوتها - و می‌شنوم آنچه را اساتید ما، قرّاء خوب ما میخوانند. خب، انصافاً از لحاظ صوت خوش، قرّاء ما خیلی خوبند، برجسته‌اند. این را قرّاء بیگانه تصدیق کرده‌اند و تصدیق میکنند؛ شنفته‌ایم از آنها که اصوات ایرانی را تمجید میکنند. بعضی از اصوات شما انصافاً اصوات خوش‌ذات، خوش‌جنس و دارای شرایط خوبِ یک صدای برجسته است که این را باید همراه کرد با شرایط تلاوت.

یکی از شرایط تلاوت این است که این آیه‌ی قرآن را که تلاوت میکنید، بر روی نکاتی که در حال عادی اگر بخواهید آن را تفهیم کنید، روی آن تکیه میکنید، بر روی این نقاط حتماً تکیه کنید. اگر بخواهم تشبیهی بکنم، به این آقایان مدّاحی که شعر فارسی را میخوانند، می‌بینید هر کلمه‌ای را، هر مقصودی را که از یک جمله‌ای یا از یک کلمه‌ای یا از یک فِقره‌ای مطلوب است، جوری ادا میکنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند. در حرف زدن عادی هم همینجور است. به شکل عادی هم که شما صحبت میکنید، آن کلماتی را که مفاهیم آنها از نظر شما یک برجستگی دارد - کلمات حامل آن مفاهیم را - با تکیه‌ی خاص ادا میکنید؛ قرآن را این‌جوری باید بخوانید؛ بر روی کلمات خاص تکیه کنید؛ جملات و فقرات را آن‌چنان‌که مضمون و معنای آن در ذهن مخاطب بنشیند ادا کنید؛ تعبیر خوب، ادای خوب. گاهی لازم است برای اینکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ این تکرار را بکنید. بنده شاید چند سال قبل از این در همین جلسه انتقاد کردم از کسانی که زیادی آیات را تکرار میکنند. میخواهم عرض بکنم یک جاهایی تکرار لازم است، حتمی است. با یک بار خواندن، معنا منعکس نمیشود و باید آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهى آیه را باید تکرار کرد، گاهى دو آیه و سه آیه را باید تکرار کرد. مقصودم این نیست که در این زمینه افراط انجام بگیرد. بعضى از خواننده‌هاى قرّاء مصرى را دیدیم در این زمینه افراط میکنند؛ تأثیر منفى دارد. افراط منظورم نیست؛ اینکه ما ده بار یا هشت بار یک چیزى را تکرار کنیم، این مطلوب نیست. حالا شاید در آوازه‌خوانى‌هاى عربى این کار معمول است امّا در قرآن‌خوانى این کار مطلوب نیست. امّا تکرار به قدرى که این مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند، لازم است. گاهى اوقات انسان احساس میکند که قارى مثل اینکه همین‌طور یک کتابى را گرفته و دارد میخواند، عبارت را میخواند و دنبال میکند؛ این خوب نیست؛ مطلوب نیست. شما باید مفهوم را منتقل کنید و منعکس کنید به ذهن مخاطب؛ این گاهى با تکرار است، گاهى با تکیه است، گاهى با تکیه‌ى بر روى یک جمله است، گاهى تکیه‌ى یک کلمه است؛ این کار باید انجام بگیرد. یک نکته‌ی دیگری که مورد توجّه باید قرار بگیرد، رعایت موازین لحن است. البتّه این الحان عربی، الحان قرآنی برای مردم ما و خوانندگان ما بیگانه است، اینها الحان مأنوسی نیست. لذا شما می‌بینید شعر فارسی را که میخواند، با آهنگ متناسب خودش میخواند؛ اگر همین آدم بخواهد یک شعر عربی را یا یک جمله‌ی عربی را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ [چون‌] این الحان بیگانه است برای ما؛ الحان آشنا و مأنوسی نیست؛ مثل الحان فارسی و آهنگهای فارسی نیست. لکن الحان قرآنی به خاطر تکرار در بین اهل قرآن و اهل تلاوت یواش یواش مأنوس شده و [مردم‌] آشنا شدند؛ این الحان را درست باید ادا کرد. بنده گاهی میشنوم خواننده‌ای تلاوتهایی را با صدای خوش، با صدای بسیار خوب، صدایی که هم جنس خوبی دارد، هم قوّت خوبی دارد، هم کشش و قدرت تحریر خوبی دارد، یک آیه‌ای را میخواند منتها لحن را رعایت نمیکند؛ رعایت لحن کلام، یعنی آن نظم آهنگ، آن چیزی که تلاوت شما بر اساس آن است، [لازم است‌]؛ قرآن را به طور معمولی نمیخوانید، با آهنگ میخوانید. شاید در همه‌ی ادیان - حالا تا آنجایی که بنده در بعضی ادیان توحیدی و حتّی ادیان غیرتوحیدی دیدم - متون مقدّس را با آهنگ میخوانند؛ این را ما از نزدیک مشاهده کردیم. پس تلاوت را با آهنگ میخوانید، این آهنگ بایستی درست ادا بشود. لحن بایستی با موازین خودش ادا بشود، والّا اگر رعایت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید؛ گاهی اثر عکس میبخشد.

یک نکته‌ای را من عرض بکنم؛ شما همه تقریباً قرّاء هستید که اینجا تشریف دارید؛ یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصری‌ها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم به‌خاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت به‌هیچوجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری‌] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجسته‌ی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاری‌شان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعین‌حال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که ان‌شاءالله خدای متعال ایشان و همه‌ی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئله‌ی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. افزودن همین‌طور، تکرار کلمات و آیات پشت سرِ هم هیچ لزومی ندارد. حالا چون وقت هم دیگر تمام شد و ظاهراً میخواهند اذان بگویند، این کلمه را هم عرض بکنم: خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عرب‌ها - حد را مراعات کنند. بعضی‌ها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنباله‌های لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یک‌وقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بی‌اختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم‌] نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که‌] گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر» [صحیح نیست‌]. امیدواریم که خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را با قرآن محشور کند و دنیا و آخرتتان را به برکت قرآن آباد کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) این دیدار در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظم‌له، جمعی از قاریان و گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و مدح و ثنای پروردگار پرداختند.

محفل انس با قرآن در حسینیه امام خمینی

محفل انس با قرآن در حسینیه امام خمینی



بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)

 خیلی متشکّریم از برادران عزیز و حقیقتاً امروز استفاده کردیم؛ جلسه جلسه‌ی بسیار خوب، متنوّع، شیوا، زیبا، پرمغز [است‌]؛ الحمدلله. اینکه میبینم بحمدالله هر سالی، نشانه‌های پیشرفت در امر تلاوت قرآن، در بین جوانهای ما، در بین مردم ما مشهود است بنده را عمیقاً خرسند میکند؛ خدا را سپاسگزاریم. امروز هم بحمدالله به برکت این تلاوتهای بسیار خوب، جلسه‌ی پر مغز و پرمعنا و با حالی بود بخصوص با تذکّری که این مجری خوش‌ذوقِ خوش‌سخن ما دادند در مورد اهداء ثواب این تلاوتها و آنچه امروز در این جلسه گذشت به ارواح طیّبه‌ی شهدای اخیری که در تهران تشییع شدند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با لحن خوب و با آداب و رسوم تلاوت، مقدّمه‌ای است برای نفوذ مفاهیم قرآن در دلها. اگر این فایده را [از آن‌] بگیریم و به تلاوت قرآن به‌عنوان یک خوش صدایی و یک آوازه‌خوانی فقط نگاه کنیم، مطمئنّاً از این رتبه‌ی والا سقوط خواهد کرد. این‌همه تأکید بر اینکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، برای این است که مفاهیم قرآن در دلها اثر کند، با قرآن انس بگیریم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بیاییم. اگر این مقصود است، پس یک شرایطی دارد، یک آدابی دارد. اوّلین ادب، این است که خواننده‌ی قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهیم قرآن، باورِ آن مفاهیمی که دارد تلاوت میکند، تلاوت کند. اگر ندانیم چه داریم میخوانیم، مفهوم را درک نکنیم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، [آن وقت‌] تأثیر تلاوتمان بر روی دیگران و بر روی خودمان کم خواهد بود؛ این شرط اوّل است.

من خواهشم از قرّاء محترم و اساتید و خوانندگان قرآن، این است که به این نکته توجّه کنند؛ آن آیاتی را که میخواهند تلاوت بکنند، این آیات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق این مفاهیم را بدرستی در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با این روحیّه، با این زمینه، با این آمادگی تلاوت کنند؛ این تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. البتّه تا امروز، شما خیلی پیش رفتید؛ بنده سالهای متمادی است که سِیر حرکت قرآن را در کشور دارم مشاهده میکنم؛ امروز جوانهای ما خیلی خوب پیش رفتند؛ قرّاء ما، اساتید، ما حقّاً و انصافاً خیلی خوبند؛ لکن جا برای تأثیرگذاریِ بیشتر هنوز زیاد است.

من دو سه نکته را یادداشت کردم. یکی این است که شما میخواهید با تلاوتتان، مفاهیم قرآنی را به مستمع القاء کنید. درست است که غالب مستمعین شما عربی و زبان قرآن را نمیدانند، امّا معجزه‌ی قرآن این است که اگر با همین وضعیّت هم - درحالی‌که آنها نمیدانند - این آیات را با عمق جان و با شرایط القاء کنید. مفاهیم ولو به‌نحو اجمال به ذهنها منتقل خواهد شد. خب، این طبعاً شرایطی دارد. بنده می‌شنوم تلاوتهایی را که پخش میکنند در رادیوی تلاوت - که فرصت خوبی است، امکان خوبی است برای شنیدن تلاوتها - و می‌شنوم آنچه را اساتید ما، قرّاء خوب ما میخوانند. خب، انصافاً از لحاظ صوت خوش، قرّاء ما خیلی خوبند، برجسته‌اند. این را قرّاء بیگانه تصدیق کرده‌اند و تصدیق میکنند؛ شنفته‌ایم از آنها که اصوات ایرانی را تمجید میکنند. بعضی از اصوات شما انصافاً اصوات خوش‌ذات، خوش‌جنس و دارای شرایط خوبِ یک صدای برجسته است که این را باید همراه کرد با شرایط تلاوت.

یکی از شرایط تلاوت این است که این آیه‌ی قرآن را که تلاوت میکنید، بر روی نکاتی که در حال عادی اگر بخواهید آن را تفهیم کنید، روی آن تکیه میکنید، بر روی این نقاط حتماً تکیه کنید. اگر بخواهم تشبیهی بکنم، به این آقایان مدّاحی که شعر فارسی را میخوانند، می‌بینید هر کلمه‌ای را، هر مقصودی را که از یک جمله‌ای یا از یک کلمه‌ای یا از یک فِقره‌ای مطلوب است، جوری ادا میکنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند. در حرف زدن عادی هم همینجور است. به شکل عادی هم که شما صحبت میکنید، آن کلماتی را که مفاهیم آنها از نظر شما یک برجستگی دارد - کلمات حامل آن مفاهیم را - با تکیه‌ی خاص ادا میکنید؛ قرآن را این‌جوری باید بخوانید؛ بر روی کلمات خاص تکیه کنید؛ جملات و فقرات را آن‌چنان‌که مضمون و معنای آن در ذهن مخاطب بنشیند ادا کنید؛ تعبیر خوب، ادای خوب. گاهی لازم است برای اینکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ این تکرار را بکنید. بنده شاید چند سال قبل از این در همین جلسه انتقاد کردم از کسانی که زیادی آیات را تکرار میکنند. میخواهم عرض بکنم یک جاهایی تکرار لازم است، حتمی است. با یک بار خواندن، معنا منعکس نمیشود و باید آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهى آیه را باید تکرار کرد، گاهى دو آیه و سه آیه را باید تکرار کرد. مقصودم این نیست که در این زمینه افراط انجام بگیرد. بعضى از خواننده‌هاى قرّاء مصرى را دیدیم در این زمینه افراط میکنند؛ تأثیر منفى دارد. افراط منظورم نیست؛ اینکه ما ده بار یا هشت بار یک چیزى را تکرار کنیم، این مطلوب نیست. حالا شاید در آوازه‌خوانى‌هاى عربى این کار معمول است امّا در قرآن‌خوانى این کار مطلوب نیست. امّا تکرار به قدرى که این مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند، لازم است. گاهى اوقات انسان احساس میکند که قارى مثل اینکه همین‌طور یک کتابى را گرفته و دارد میخواند، عبارت را میخواند و دنبال میکند؛ این خوب نیست؛ مطلوب نیست. شما باید مفهوم را منتقل کنید و منعکس کنید به ذهن مخاطب؛ این گاهى با تکرار است، گاهى با تکیه است، گاهى با تکیه‌ى بر روى یک جمله است، گاهى تکیه‌ى یک کلمه است؛ این کار باید انجام بگیرد. یک نکته‌ی دیگری که مورد توجّه باید قرار بگیرد، رعایت موازین لحن است. البتّه این الحان عربی، الحان قرآنی برای مردم ما و خوانندگان ما بیگانه است، اینها الحان مأنوسی نیست. لذا شما می‌بینید شعر فارسی را که میخواند، با آهنگ متناسب خودش میخواند؛ اگر همین آدم بخواهد یک شعر عربی را یا یک جمله‌ی عربی را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ [چون‌] این الحان بیگانه است برای ما؛ الحان آشنا و مأنوسی نیست؛ مثل الحان فارسی و آهنگهای فارسی نیست. لکن الحان قرآنی به خاطر تکرار در بین اهل قرآن و اهل تلاوت یواش یواش مأنوس شده و [مردم‌] آشنا شدند؛ این الحان را درست باید ادا کرد. بنده گاهی میشنوم خواننده‌ای تلاوتهایی را با صدای خوش، با صدای بسیار خوب، صدایی که هم جنس خوبی دارد، هم قوّت خوبی دارد، هم کشش و قدرت تحریر خوبی دارد، یک آیه‌ای را میخواند منتها لحن را رعایت نمیکند؛ رعایت لحن کلام، یعنی آن نظم آهنگ، آن چیزی که تلاوت شما بر اساس آن است، [لازم است‌]؛ قرآن را به طور معمولی نمیخوانید، با آهنگ میخوانید. شاید در همه‌ی ادیان - حالا تا آنجایی که بنده در بعضی ادیان توحیدی و حتّی ادیان غیرتوحیدی دیدم - متون مقدّس را با آهنگ میخوانند؛ این را ما از نزدیک مشاهده کردیم. پس تلاوت را با آهنگ میخوانید، این آهنگ بایستی درست ادا بشود. لحن بایستی با موازین خودش ادا بشود، والّا اگر رعایت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید؛ گاهی اثر عکس میبخشد.

یک نکته‌ای را من عرض بکنم؛ شما همه تقریباً قرّاء هستید که اینجا تشریف دارید؛ یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصری‌ها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم به‌خاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت به‌هیچوجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری‌] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجسته‌ی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاری‌شان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعین‌حال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که ان‌شاءالله خدای متعال ایشان و همه‌ی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئله‌ی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. افزودن همین‌طور، تکرار کلمات و آیات پشت سرِ هم هیچ لزومی ندارد. حالا چون وقت هم دیگر تمام شد و ظاهراً میخواهند اذان بگویند، این کلمه را هم عرض بکنم: خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عرب‌ها - حد را مراعات کنند. بعضی‌ها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنباله‌های لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یک‌وقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بی‌اختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم‌] نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که‌] گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر» [صحیح نیست‌]. امیدواریم که خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را با قرآن محشور کند و دنیا و آخرتتان را به برکت قرآن آباد کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) این دیدار در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظم‌له، جمعی از قاریان و گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و مدح و ثنای پروردگار پرداختند.

نماهنگ: «بهشت رمضان»

نماهنگ: «بهشت رمضان»

قسمتی از بیانات رهبر انقلاب که در این کلیپ‌تصویری می‌شنویم:
ماه رمضان در هر سال، قطعه‌ای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سیروز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سیروز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسّف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است.
۱۳۷۲/۱۱/۱۷

پیام رهبر انقلاب در پی تشییع پیکر مطهر شهدا با حضور حماسی مردم تهران

پیام رهبر انقلاب در پی تشییع پیکر مطهر شهدا با حضور حماسی مردم تهران


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
صلوات و سلام خدا بر شهیدان عزیز که مشعل توحید را با ایثار خود بر فراز میهن اسلامی برافروختند و صلوات و تحیات خدا بر شهیدان مظلوم غواص که با ظهور و حضور خود این فروغ خاموش‌نشدنی را مدد رساندند و پرچم یادهای عزیز و گرانبها و ذخیره‌های معنوی ملت را با شکوهی هر چه تمام‌تر در کشور برافراشتند.
سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم‌دیده‌ی شما و سلام بر ارواح طیبه و به رضوان الهی، بال گشوده‌ی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطّر و جان زندگان را سیراب کردید. و سپاس بی‌پایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظه‌های نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردید‌ناپذیر را بر دلهای بیدار نازل می‌فرماید و غبارها را می‌زداید. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئولیت‌پذیر که خطاب لطیف الهی را به‌درستی می‌شناسید و می‌نیوشید و پاسخ می‌گویید. حضور پرمضمون امروز شما در تشییع این دردانه‌های به‌میهن‌بازگشته یکی از به‌یادماندنی‌ترین حوادث انقلاب است. رحمت خدا بر شما.
و سپاس بی‌حد از خدای مالک دلها و سلام بی‌پایان بر حضرت بقیةالله روحی‌فداه که صاحب این ثروت عظیم است.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سیّد علی خامنه‌ای
 ۲۶ خرداد ۱۳۹۴

جلسات بزرگداشت شهدا، ادامه‌ی شهادت است

جلسات بزرگداشت شهدا، ادامه‌ی شهادت است

* گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست
شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفت‌آوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کرده‌ایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیده‌ایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند.

در دوران گذشته، وقتی که یک نمونه از این نمونه‌های شهدای امروز ما، از تاریخ صدر اسلام انتخاب و معرفی میشد و شرح حال او بیان میگردید، تغییر واضح و شگفت‌آوری در دلها و جانها و حتی در همها و نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است.



اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال شهیدان مسؤولیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین علیه الصّلاة والسّلام بهره می‌برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه‌ترین و شیواترین روشها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند.

گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم.
بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷



* نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره‌های گرامی را بگیرد
یاد شهیدان نباید در جامعه‌ی ما از ذهنیتها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. یاد شهیدان را باید گرامی بدارید و زنده نگه دارید؛ در همه‌ی استانهای کشور این معنا وجود دارد. بیست و سه هزار شهید استان خراسان بزرگ - شامل سه استان کنونی - یکی از برجسته‌ترین و بزرگترین رقمهای افتخارآفرین است. نگذارید غبارهای فراموشی - که عمداً گاهی این غبارها را میخواهند بر روی این خاطره‌های گرامی بپاشند و قرار بدهند - روی این خاطره‌های گرامی را بگیرد؛ زنده نگه دارید. مسئولان هم بایستی این کار را بکنند؛ مسئولان بنیاد شهید هم موظفند؛ مسئولان دستگاههای دیگر دولتی و عمومی هم وظیفه دارند. خود خانواده‌ها هم در محیطهائی که شعاع نفوذ و سلطه‌ی آنهاست، این کار را انجام بدهند. از نام شهید و از افتخار به شهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمیز دشمنان سعی کرده‌اند که ارزشهای شهید را بتدریج کم کنند و در مواردی به ضد ارزش تبدیل کنند! این در کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعی انجام گرفت؛ البته خنثی شد. اما عده‌ای این قدر وقاحت ورزیدند که نام شهدا و اصل شهادت را زیر سئوال ببرند.

شما ببینید توطئه‌های دشمن تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیاسی نفوذ میکند و چقدر من و شما باید هشیار باشیم که جلو این توطئه‌ها را بگیریم. معیار اسلامی، «شهید» را از زمره‌ی مردم معمولی بیرون میبَرد و در کنار اولیا و صدیقین قرار میدهد؛ آن یک نگاه والائی است که به عقل ما هم درست نمیگنجد. حتّی با نگاه‌های مادی معمولی، شهید آن کسی است که جان خود را برای نجات شرف و استقلال ملتش فدا کرده. هیچ وجدان و شرفی، هیچ دل بیدار و غیر بیماری میتواند این را انکار کند؟ در کشور ما، در ایران اسلامىِ ما در یک برهه‌ای از زمان سعی کردند این را انکار کنند. فرزندان شهدا به نام پدرانشان افتخار کنند. آنها کسانی بودند که نه در راه تهاجم به یک کشور بیگانه و به یک همسایه، در راه مقابله‌ی با تهاجم یک دشمن، در راه حفظ میهن، حفظ استقلال، حفظ شرف ملی ایستادگی کردند.



... یاد شهدا، افتخارات شهدا، عزت شهدا را همه باید نصب‌العین خودشان قرار بدهند؛ نگذارید فراموش بشود. شما غفلت کنید، نیروهای انقلاب غفلت کنند، نیروهای مؤمن غفلت کنند، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد میشوند و چیزی هم طلبگار میشوند. «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحّة علی الخیر اولئک لم یؤمنوا فاحبط اللَّه اعمالهم»؛ وقتی که روز خطر است، در لانه‌ها خزیدند و نفسشان در نیامد. وقتی خطر برطرف شد؛ مردان خطرپذیر در مقابل خطر سینه سپر کردند و خطر را برطرف کردند، اینها از لانه‌هاشان بیرون می‌آیند؛ زبانهای دراز، زبانهای تیز، طلبگار هم میشوند! مگذارید دشمنان انقلاب، دشمنان امام، دشمنان خط جهاد، دشمنان خط ایمان باللَّه، طلبگار بشوند.
بیانات‌ در دیدار خانواده‌های شهدا و ایثارگران خراسان ۱۳۸۶/۰۲/۲

* روزبه‌روز باید نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه ما رواج پیدا کند
جلسات بزرگداشت، ادامه‌ی حرکت جهادی و ادامه‌ی شهادت است. اگر نام شهیدان ما تکرار نمیشد، تجلیل نمیشدند و احترام به آنها و خانواده‌های آنها در جامعه‌ی ما به‌صورت یک فرهنگ درنمی‌آمد - که خوشبختانه به‌صورت فرهنگ درآمده  - امروز بسیاری از این یادهای ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ این ارزشگذاری عظیمی که با حرکت شهادت در یک جامعه به‌وجود می‌آید، به فراموشی سپرده شده بود. نباید بگذارید این اتّفاق بعد از این هم بیفتد؛ روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آن‌وقت مسئله‌ی شهادت که به معنای مجاهدت تمام‌عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. عیناً مثل ماجرای حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)؛ امروز ۱۳۰۰ سال یا بیشتر از شهادت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) میگذرد و روزبه‌روز این داستان برجسته‌تر و زنده‌تر شده. این داستان در بطن خود دارای یک مضامینی است که این مضامین برای حیات اسلامی جامعه ضروری است. اگر این مضامین گسترش پیدا نمیکرد، از اسلام و از قرآن و از حقایق معارف اسلامی هم امروز خبری نبود. اینجا هم همین‌جور است؛ نگذارید نام شهدا و یاد شهدا فراموش بشود یا در جامعه‌ی ما کهنه بشود؛ و البتّه با ابتکارات؛ این جلسات بزرگداشتی که آقایان به‌وجود می‌آورید - که خیلی باارزش است - صرفاً یک جلسه‌ی ترحیم باشکوه نیست؛ این جلسات، دارای مضامین ویژه‌ی خودش است؛ بایستی شهادت را معنا کند، شهید را معرّفی کند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کند.



... من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس‌مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس‌مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه‌مندیم - هرجور که فکر بکنید، بزرگداشت شهدا برای آینده‌ی این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایه‌گذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همه‌ی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند «۱۳۹۳/۱۱/۲۷
 
* هدفتان نفوذ معارف شهادت در دل مخاطبین باشد
بسیار کار خوب و شایسته‌اى است این کارى که شما براى بزرگداشت شهیدان استانتان انجام دادید(۲) و ان‌شاءالله انجام خواهید داد. مسئله‌ى جنگ تحمیلى و عوارض آن - که از جمله، همین فداکارى‌ها و ایثارها و شهادتها است - یک مسئله‌ى عادى نیست؛ یک مسئله‌ى متعارف و معمولى نیست؛ یک مسئله‌ى فوق‌العاده است. اگر درست نگاه کنیم، مجموعه‌ى حوادثى که در این سالها اتّفاق افتاد و این فداکارى‌هایى که جوانهاى ما کردند، میتواند یک ذخیره‌ى ماندگارى باشد براى همیشه‌ى انقلاب. نباید بگذاریم که این ذخیره بلااستفاده بماند؛ راهش هم همین است که یاد شهیدان زنده باقى بماند.

... هم ضبط خاطرات اینها و تجلیل از یاد اینها و نام اینها، ترویج تصاویر اینها یا کلماتى که از اینها نقل میشود، کارهاى بسیار خوبى است. این فهرستى که شمردید در مورد اقداماتى که انجام گرفته، خیلى خوب است منتها هدفتان این باشد که معارف مربوط به شهادت و همان معناى ایثار و ایمان در مخاطبین امروز شما به معناى عمیق کلمه نافذ باشد.



... نگاه کنید ببینید که چه چیزى است که میتواند دل این جوان را درگیر کند با مسئله‌ى ایمان، با مسئله‌ى ایثار، پایبندى او را عمیق‌تر و وابستگى او را به این فکر مستحکم‌تر کند، این را مطالعه کنید؛ این چیزى نیست که به‌آسانى انسان بتواند به آن دست پیدا کند. هم مخاطب را باید شناخت که امروز مخاطبین ما ده‌ها میلیون هستند که بسیارى جوانند؛ اعم از آنهایى که در دانشگاهند یا در دبیرستانند یا در فضاهاى دیگرى زندگى میکنند؛ اینها همه مخاطبان ما هستند، هم مخاطب را باید شناخت، ظرفیّتهاى او را باید دانست؛ هم چگونگى حرف‌زدن با مخاطب را باید یاد گرفت. این خیلى مهم است؛ ببینید چه چیزى را باید بگویید. شماها نیّتهایتان خیلى خوب است، در این تردیدى نیست؛ هم نیّتتان خوب است، هم تلاش و توانتان خوب است منتها بعضى از کارها هست که احتیاج دارد به اینکه  انسان با متخصّصین کار، با کسانى که در این زمینه‌ها تجربه دارند مشورت بکند؛ این را از یاد نبرید و ببینید چه‌جور میتوانید؛ حالا فعلاً شما در محیط استان فکر کنید؛ ایشان فرمودند استان کوچکى است، خیلى هم کوچک نیست؛ یعنى از لحاظ گستردگى، استان کوچکى نیست؛ حالا ممکن است کم‌جمعیّت باشد - خیلى پرجمعیّت نیست - امّا استان کوچکى نیست. مناطق این استان از لحاظ فرهنگ با هم متفاوتند؛ یعنى فرض کنید سمنان و شاهرود یک‌جور نیستند؛ شماها که اهل استانید، بهتر از من میدانید، من هم با استان شما آشنا هستم. شما ببینید با این مخاطبى که اهل این استان است و با تنوّع فرهنگى‌اى که در استان وجود دارد، چه‌جور میتوانید حرف بزنید و آن حرفى که باید بزنید چیست تا آن حرف تأثیر بگذارد؛ آن‌وقت این کنگره‌ى شما اگر این نتایج را بتواند به دست بیاورد، واقعاً یک کار برجسته خواهد شد؛ یعنى کار بزرگى خواهد شد. از آقایان علما استفاده کنید، از کسانى که تجربه‌ى مسائل ارتباطى دارند استفاده کنید و از بین این مسائلى که وجود دارد گزینش کنید. از هنر حدّاکثر استفاده را باید کرد؛ اشاره کردید به سرود؛ این خیلى مهم است. اگر بتوانید یک سرود زیباى اثرگذار خوش‌مضمون درست کنید، جورى که بچّه‌ها وقتى در کوچه راه میروند، از خانه به مدرسه میروند، زیر لبشان آن را زمزمه کنند، یک کار بسیار بزرگى کرده‌اید؛ یعنى استفاده‌ى از هنر به شکل صحیح؛ این کار شما را آسان میکند، تسهیل میکند. به‌هرحال باید تلاش کرد، باید کار کرد.
بیانات در دیدار اعضاى ستاد کنگره‌ى بزرگداشت سه هزار شهید استان سمنان ۱۳۹۴/۰۲/۱۴

* خورشید فروزان شهادت، همه حجابهای تحریف و فریب را خواهد شکافت
شهیدان ما نیز مانند بانوی بزرگوار اسلام در راه حقِ درخشانی به شهادت رسیدند، که برای کتمان و اخفاء آن، از همه‌ی ابزارها و وسائل زمان، استفاده می‌شد.

سنت لایتغیر الهی نگذاشت، که زهرای مرضیه، در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستاره درخشان خونین، در گذشت زمان به خورشیدی تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او، از همه‌ی حصارهای کتمان، عبور کرده است، و به اعتماد دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگی و فزایندگی، ادامه خواهد داشت: انا اعطیناک الکوثر ... نام و یاد شهیدان عزیز ما نیز، همانند سیده‌ی عالمیان، با گذشت زمان نورانی‌تر و نافذتر خواهد شد.



امروز، دستهای مجرم، که از آغاز انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس همه سعی‌شان این بود، که حقانیت درخشان و مظلومانه‌ی یاوران خمینی عزیز را، کتمان کنند در کار آنند که خاطره‌های دوران جنگ را، به دست تندبادهای تبلیغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادی فراموشی رها کنند، ولی بی‌شک موفق نخواهند شد. همت و غیرت و ایمان صادقانه‌ی خیل عظیم مؤمنان انقلاب و اسلام بخصوص جوانان غیور و صالح که بدنه‌ی عظیم ملت ایران را تشکیل می‌دهند، یکبار دیگر در تاریخ تجربه‌ی احیاء نام و یاد آن حق مظلوم را، تکرار خواهند کرد. و به توفیق الهی خورشید فروزان شهادت، همه‌ی حجابهای تحریف و فریب را، خواهد شکافت.
پیام به مناسبت بزرگداشت روز شهیدان هفته دفاع مقدس ۱۳۷۷/۰۷/۰۲