شب قدر از منظر مقام معظم رهبری
ما معتقدیم (و این جزء بدیهیات اسلام، بلکه بدیهیات همه ادیان است) که انسان، فقط در سایه ارتباط و اتصال با حق تعالی است که میتواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن بفرماید: “لیلهالقدر خیر من الف شهر”. یک شب، از هزار ماه بهتر و با فضیلتتر و در پیشرفت انسان موثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلیا...علیهوآله) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بیبهره خواهند ماند و واقعا این محرومیت به معنای حقیقی است. “ان الشقی من حرم غفرانا... فی هذا الشهر العظیم”. محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.(1)
لیلهالقدر شب ولایت است
لیله`القدر، شب ولایت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت(علیهمالسلام) است.
لیلهالقدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحا میفرماید: “ لیلهالقدر خیر من الف شهر”؛ یک شب، بهتر است از هزار سی روز (هزار ماه)، بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ “سلام هی حتی مطلعالفجر”؛ از اول تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است.” “سلام قولا من رب رحیم.” رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل میشود. هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مبارکه قدر هم، سوره ولایت است. شب قدر، خیلی ارزش دارد. همه ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد؛ البته لیلهالقدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شبها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهای بقیه سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهانعام الهی حاضرید. استفاده کنید.(2)
در ماه رمضان... (در همه روزها و شبها) دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدس لیله`القدر آماده شوید؛ که “لیلهالقدر خیر من الف شهر؛ تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.” شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل میکنند؛ دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منور میکنند. شب سلم و سلامت معنوی (سلام هی حتی مطلع الفجر) شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادی و بیماریهای عمومی و اجتماعی؛ که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر بشوید.(3)
شب قدر، شب سلامت از بیماریهاست
شب قدر، شب شفای بیماریهای اخلاقی، معنوی، مادی و بیماریهای عمومی و اجتماعی است که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است!
امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما زاری، تضرع و گریه کنید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبت کنید، اشک صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهای خودتان جاری کنید. این فرصت را مغتنم بشمارید؛ والا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: “ لاتجروا الیوم”، بروید، زاری و تضرع نکنید، فایدهای ندارد “انکم منا لاتنصرون”. این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست؛ و بهترین فرصتها ایامی از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم محدث قمی نقل میکند، سوال کردند که کدام یک از این سه شب (یا آن دو شب بیستویکم و بیستوسوم) شب قدر است؛ در جواب فرمودند:
چهقدر آسان است که انسان، دو شب (یا سه شب) را ملاحظه شب قدر بکند؛ چه اهمیتدارد بین سه شب مردد باشد، مگر سه شب چهقدر است؟ کسانی بودهاند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب میآوردند و اعمال شبقدر را انجام میدادند! (4)
یک جمله کوتاه در باب اهمیت لیلهالقدر عرض کنم؛ علاوه بر اینکه از جمله قرآنی “لیلهالقدر خیر من الف شهر” میشود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است، در دعایی که این روزها میخوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر میکند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر؛ یکی وجوب روزه در این ماه است؛ یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیله القدر در این ماه است. یعنی در این دعای ماثور، لیلهالقدر را عدل نزول قرآن در ارزشدادن به ماه رمضان مشاهده میکنیم. بنابراین قدر لیلهالقدر را باید دانست؛ ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءالله قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند.(5)
منابع:
1. مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به مناسبت عید سعید فطر سال 1369 هجری شمسی
2. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما، طلاب و اقشار مختلف مردم شهر قم به مناسبت سالگرد قیام نوزدهم دی
3. بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج سال 1376
4. بیانات مقام معظم رهبری در خطبه نمازجمعه تهران 26/10/1376
5. بیانات مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران 28/8/1386
منبع:راسخون
شب غزل های عاشقانه (حاشیه های دیدارشاعران بارهبرانقلاب )
گزارشی از حضور آیتالله خامنهای در انجمنهای شعری
وادی شعر
بیتردید نخستین معلم ادبیات آقاسیدعلی، مادر ایشان بودە است: «مادرم خانمی بود بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس؛ البته نه به معنای علمی، بلکه به معنای مأنوسبودن با دیوان حافظ، با قرآن کاملاً آشنا بود [...] بعضی از شعرهای حافظ که هنوز یادم است، از شعرهایی است که آنوقت از مادرم شنیدم؛ از جمله این یک بیت یادم است: سحر چون خسرو خاور عَلم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم درِ امیدواران زد»۱ بنابراین آشنایی آقا با وادی شعر و رمان به دوران کودکی ایشان برمیگردد؛ روزهایی که مادر داستانهای شیرین قرآنی را به همراه اشعار حافظ برای او و برادر بزرگتر و خواهرشان زمزمه میکرد.
اما کمکم شعر، نقش پررنگتری در زندگی ایشان گرفت. در سالهای آغازین دههی ۳۰ خورشیدی کتابهای بررسی سبکهای ادبی را مطالعه میکرد و نیز پس از مدتی، نخستین مصرعها و بیتها را سرود. در آن سالها ایشان دفترچهای هم به نام «سفینهی غزل» داشت که اشعار زیبا و تکبیتهای مورد علاقهاش را از شاعران مینوشت و زیرش تاریخ میگذاشت. پشت کتابهایش هم پر بود از اشعار مختلف؛ شعرهایی که معمولاً برای رفع خستگی درس و بحث آنها را میخواند.
دیدار شاعران با رهبری انقلاب
در شب میلاد امام حسن مجتبى علیهالسلام
حسینیه امام خمینی (ره) در شب میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام میزبان اهالی فرهنگ و هنر، استادان زبان و ادب فارسی و شعرای پیشکسوت و جوان کشور بود.
در ابتدای این دیدار حاضران نماز جماعت را به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه و روزه خود را همراه با ایشان افطار کردند. تصاویر این گزارش به مرور تکمیل میشود.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً لذت بردیم از شعرهائى که دوستان خواندند. بعضى از شعرها بسیار خوب بود، بعضى خوب بود. وقتى که به حافظه مراجعه میکنم، به نظرم میرسد که امسال در مجموع، شعرها نسبت به سالهاى قبل سطح بالاترى داشتند؛ و این نشان میدهد که بحمدالله حرکت شعر در کشور، یک حرکت مستمرى است؛ این حرکت، رو به جلو است؛ و این براى ما خیلى مغتنم است.
شعر، یکى از برجستهترین هنرها است؛ و هنرمند - چه هنر شعر، و چه سایر هنرها - جزو زبدگانى است که در زمینهى مسائل داراى مسئولیت، مسئولیت سنگینترى دارد؛ طبیعى است دیگر. نخبگان - چه نخبگان سیاسى، چه نخبگان علمى، چه نخبگان فرهنگى - در هر بخشى، مسئولیتشان از مسئولیت غیر نخبگان بیشتر است. هنرمند یک نخبهى برجسته است؛ بنابراین مسئولیت دارد. به نظر من این مسئولیتها را باید جدى گرفت و هنر شعر را که هنر بسیار فاخر و مهم و کهنهنشدنى در تاریخ است، متضمن و حامل این مسئولیتهاى سنگین کرد.
البته احساسات بشرىِ شاعر را باید در نظر گرفت، دلتنگىهاى شاعر را هم باید در نظر گرفت، اندیشه و حکمت شاعر را هم باید در نظر گرفت؛ یعنى هر کدام از این سه بخش، بخشى و فصلى از هنر شعر را به خودشان اختصاص میدهند. جاى گلهگزارى هم نیست؛ یعنى اگر احساسات شاعرانه، احساسات عاشقانه، احساسات مربوط به مسائل جارى زندگى شخصى در شعر نیاید، شعر در واقع همهى کار خودش را انجام نداده. بنابراین بخشى از شعر مربوط است به احساسات شاعر؛ که خب، گاهى در این زمینه افراط میشود و همهى شعر اختصاص پیدا میکند به این احساسات.
یک بخش، دلتنگىهاى شاعر است؛ این را هم ما در شعر شاعران مشاهده میکنیم. غالب شعرا - مال زمان خاصى هم نیست؛ همهى زمانها، تا آنجائى که بنده فرصت کردهام و توانستهام و شناختهام و دیدهام - در دورههاى مختلف، شاعران دلتنگند؛ حسرت یک چیزى را فراتر از آنچه که در زندگى آنها وجود دارد، میخورند. حسرت آن جهات معنوى و اینها را کارى نداریم؛ نه، از لحاظ وضع مادى، از لحاظ مشکلات، از لحاظ ضربه خوردنها و جریحهدار شدنها، گلههائى دارند، دلتنگىهائى دارند. همههائى دارند. همهى شعرا هم این دلتنگى را دارند. من دیدم در یکى از شرححالهاى شعراى اواخر دورهى مغول، که گله میکند و میگوید که بله، متأسفانه بازار شعر کاسد است، به ما توجهى نمیشود؛ در گذشته چنین بوده، چنان بوده. این در وقتى است که شعرا مورد احترام بودند، به آنها پول میدادند، هموزنشان طلا یا نقره میدادند! یعنى همیشه این حالت وجود داشته. این دلتنگىها هم یک سهمى در شعر شاعر دارند؛ جاى گله هم نیست. بنده هیچ وقت از هیچ شاعرى گله نمیکنم که او برخى از دلتنگىهاى خودش را از اوضاع در شعر مىآورد. بالاخره روح شاعر روح حساسى است، ظریفى است؛ از یک چیزى رنجیده میشود، ناراحت میشود. بنابراین واقعاً هیچ جاى اشکالى وجود ندارد. خیلى از این دوستان نزدیک و صمیمى از رفقاى شاعر ما از این دلتنگىها داشتهاند و بنده هم جزو مستمعهاى خوب و صبور شعرهاى دلتنگى اینها بودهام. بنابراین ما این دو بخش شعر را به رسمیت میشناسیم: هم آنچه که مربوط به احساسات است، هم آنچه که مربوط به بیان دلتنگىها است. لیکن یک بخش دیگر هم هست که اندیشهى شاعر است، حکمت شاعر است؛ این نباید مغفولٌعنه قرار بگیرد. شما سعدى را ببینید؛ قلههاى شعر ما اینهایند دیگر؛ سعدى از همان - به قول شماها - شاعرانهها، عاشقانهها و احساساتىها فراوان دارد، از آن دلتنگىها هم زیاد دارد؛ هم در «بوستان» دارد، هم در غزلیات و جاهاى دیگر دارد؛ اما حکمت سعدى را مشاهده کنید چطور در شعر او گسترده است. سعدى را به عنوان یک حکیم میشود شناخت. این است که کسى مثل سعدى را، کسى مثل حافظ را، کسى مثل صائب را به قله میرساند. حکمت، اندیشهى حکیمانه، مسائل لازم براى آموختن به انسانها، اینها را فهمیدن و در شعر گنجاندن و بیان کردن - که معارف دینى و معارف انسانى و سبک زندگى جزو برترینهایش است - اینها مسئولیتهاى شاعر است. من توصیهام این است که دوستان، این سهم عمده و مهم را از شعر هرگز فراموش نکنند؛ البته در شعرهاى امشب خوشبختانه سهم وافرى در این بخش وجود داشت.
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر داراى مسئولیت است. امروز یک حرکت عظیم تاریخى از درون جامعهى ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعهى ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههاى بزرگ بشرى شده؛ این یک واقعیت است. مواجههى انقلاب اسلامى با نظام سلطهى بینالمللى، ایستادگى در مقابل زورگوئىها، از سوى یک ملتى که دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئىهاى دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادى و آزادگى در این کشور، چیز خیلى مهمى است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا کند. همچنین آنچه که در پى این آزادى آمد. من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفتهام که مسئلهى جهاد نظامىِ هشتسالهى ما چیز کمى نبود، چیز مهمى بود؛ که به نظر من در شعر ما خیلى باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بناى جامعهى اسلامى، جهاد استحکام بخشیدن به ساخت قدرت ملى که ما مکرر رویش تکیه کردیم، جهاد اصلاح سبک زندگى - که عرض کردیم متن تمدن اسلامى این است و آنچه که در غیر از سبک زندگى بحث میکنیم، همه شکلها و شیوهها و اندازهگیرىها است - اینها هر کدام یک جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیدارى اسلامى یک مسئلهى مهم است، مسئلهى فلسطین یک مسئلهى مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم. بههرحال اینها چیزهائى است که اهمیت داردهرحال اینها چیزهائى است که اهمیت دارد.
من یک توصیهى دیگر هم دارم - که اینجا یادداشت کردهام - توجه به شعر کودک که متضمن مفاهیم حکمت اسلامى و حکمت سیاسى باشد، به نظر ما یکى از کارهاى لازم است و امروز یک مقدارى جایش خالى است. شعر کودک و کتاب کودک و نوجوان از جملهى بخشهاى مهمى است که امروز مورد توجه است. شعرائى که توانائى دارند، زبان رسائى دارند، باید مفاهیم حکمتآمیز را، یعنى حکمت اسلامى و ایرانى را در شعرهاى فارسى بگنجانند. استعدادهاى جوان باید پرورش پیدا کند. ما در بین جوانها استعداد زیاد داریم و جوانها هم راحتتر میتوانند حقایق را بپذیرند و این حقایق را در بیان خودشان و در شعرِ خودشان منعکس کنند.
خدا را شکر میکنیم - الحمدلله - که امروز زبان شاعران ما، زبان گویائى است؛ حقایق خوبى هم با این زبان دارد بیان میشود. اگر بخواهیم امروز را با مثلاً ده سال قبل - که همین جلسه هر سال در همین شب یا شبیه این شب تشکیل میشده - مقایسه کنیم، واقعاً حرکت به جلو کارى کرده که امشب با آن شبهائى که ما داشتیم، قابل مقایسه نیست؛ یعنى حقاً و انصافاً شعر انقلاب ما، شعر جوانهاى ما، شعر عزیزان شاعر متعهد و مسئول ما، شعر پیشکسوتهاى ما، شعر کسانى که در میدان تربیت جوانها حضور دارند و نقش ایفا میکنند، به نظر من خیلى پیشرفتهاى خوبى کرده. همانطور که گفتم، دوستان و شعراى خوب ما مرتب مشغول نکوتر شدنند - «تا تو نکوتر میشوى»(۱) - هم در زمینهى شعر، هم در زمینهى نقد. من گاهى مقالات بعضى از دوستان را در بخش نقد شعر میخوانم؛ واقعاً انسان لذت میبرد؛ پرمغز، خوب؛ انشاءالله ادامه دهید. امیدواریم خداى متعال به کارهاى دیگر شما هم برکت دهد و انشاءالله ادامه دهید. امیدواریم خداى متعال به کارهاى دیگر شما هم برکت دهد و انشاءالله بتوانید پیشرفتهاى روزافزون را بر ذخیرهى معنوى شعر فارسى بیفزائید. مجدداً از دوستان تشکر میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) تا تو نکوتر میشوى من مبتلاتر میشوم / حُسن تو را رو در بهى درد مرا بهبود نه»
(نظیرى نیشابورى)
ایشان، به یاد خدا بودن چه در شرایط سختی و چه در شرایط راحتی و آسایش را ضامن حرکت تکاملی انسان برشمردند و خاطرنشان کردند: این توجه و توسل باید منجر به عمل شود که در این صورت، رکود و سکون و ناامیدی و بازگشت به عقب وجود نخواهد داشت.
بقیه بیانات رهبری درادامه مطلب
ادامه مطلب ...
احکام روزه ازنظر آیت الله الظمی خامنه ای
احکام روزه درادامه مطلب
بیانات رهبری در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم