دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب/تکلیف برداشتن تحریم هابایدمشخص شود

اینفوگرافیک | چه تصویب بشود و چه نشود
رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید فطر(۹۴/۴/۲۷) ضمن تشکر از دستاندرکاران مذاکرات هستهای با اشاره به ضـرورت بررسی متـن تهیه شده در این مذاکرات در مسیـر قانونـی پیش بینـی شده نکاتـی را مستقل از تصویب شدن یا نشدن این متـن مطرح کردند. پایگاه اطـلاع رسانـی KHAMENEI.IR در ایـن اینفوگرافیک به مرور این موارد پرداخته است. دانلود pdf

بیانات صریح و شفاف رهبر انقلاب درباره مذاکرات هستهای
حمایت از مذاکره در موضوع هستهای و تعیین اهداف اصلی آن
تعیین چارچوب کلان مذاکرات و خطوط قرمز
شیوهی انتقاد از روند مذاکرات
ختم مذاکرات| نگاهی به بیانات رهبر انقلاب دربارهی مسئلهی هستهای در دوران پس از مذاکرات مطرحشده در ۴ سخنرانی و پاسخ به نامهی آقای رئیسجمهور | |||
| ۱ | متن فراهمآمده در مسیر قانونی پیشبینیشده قرار گیرد | برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند. | پاسخ به نامه رئیسجمهور درباره مذاکرات هستهای ۱۳۹۴/۰۴/۲۴ خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۲ | راه نقض عهدهای طرف مقابل بسته شود | در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. | پاسخ به نامه رئیسجمهور درباره مذاکرات هستهای ۱۳۹۴/۰۴/۲۴ |
| چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... اجر دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر محفوظ است | نکتهی اوّل تشکّر از دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکرهکننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشدهی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ | |
| ۴ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از این متن داده نخواهد شد | به حول و قوّهی الهی، اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهی خدشهی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطهی بخصوص، تکیهی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینهی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آنهم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد. | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۵ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید | ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود. | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۶ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد | در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۷ | مبنای ایران برای ممنوعیت سلاح هستهای فتوای شرعی است؛ نه حرف آمریکا و غیرآمریکا | ]میگویند[ ما ایران را تسلیم کردیم، ما مانع از سلاح هستهای ایران شدیم، ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبیل! خب، حقیقت قضیّه چیز دیگری است. میگویند ما جلوی سلاح هستهای ایران را گرفتیم؛ سلاح هستهای ایران، ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند؛ گاهی هم اهمّیّت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آوردهاند؛ ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هستهای و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد. آنها خودشان میدانند که این واقعیّت است -میدانند که آنچه مانع جمهوری اسلامی در زمینهی تولید سلاح هستهای است، تهدید و توپوتشر آنها نیست؛ یک مانع شرعی است؛ | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۸ | تداوم غنیسازی، تحقیق و توسعه و گردش صنعت هستهای با امضای توافق | ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامهى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامهى تحقیقات و توسعهى این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعهى صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ | خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۹ | اثبات اقتدار ملت ایران در مذاکرات هستهای | ||
| ۱۰ | به آمریکا نمیشود اعتماد کرد، در همین مذاکرات بیصداقتیهای متعدّد و مکرّر آنها در طول این زمان نشان داده شد | به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ اینها کسانی نیستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اینها نیست. در همین آزمایش دشواری هم که آقای رئیس جمهور اشاره کردند(۹) -که واقعاً زحمت کشیدند، هم ایشان، هم دیگر دستاندرکاران- بیصداقتیهای متعدّد و مکرّر آنها در طول این زمان نشان داده شد. خب، [البتّه] مسئولین ما خوشبختانه برخورد کردند؛ در یک مواردی برخوردهای واقعاً انقلابی کردند، کار کردند، و به یک نتایجی تا حالا رساندهاند؛ تا ببینیم چه میشود. | بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۱۱ | بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. | ملّت ایران باید متّحد باشد. از این قضایای هستهای و غیر هستهای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند -بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولینی دارد، دنبال میکنند؛ انشاءالله آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. | بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
| ۱۲ | نیت دشمن از مذاکرات و توافق این بود که وسیلهی نفوذ پیدا کند به داخل کشور، ما راه نفوذ را بستیم و بهطور قاطع خواهیم بست | آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای - این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد. | بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی۱۳۹۴/۰۵/۲۶ |
| ۱۳ | ختم مذاکرات کار خیلی مهمی بود، انشاءالله اگر گوشهکنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر مسئولین برطرف خواهد شد | آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند، چون بالاخره خود کِش دادنِ مذاکرات یک مسئلهای بود و توانستند سر این مسئله را ببندند؛ خود این خیلی کار مهمّی است. حالا انشاءالله که اگر گوشهکنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر شماها و دیگرانی که مسئولند، برطرف خواهد شد. بههرحال از همهی برادران و خواهران که مشغول کار هستند، ما تشکّر میکنیم. | بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت۱۳۹۴/۰۶/۰۴ |
| ۱۴ | توجه کنید یک جاهایی اِعمال دشمنیها مهار میشود اما دشمنیها کم نخواهد شد | یک نکتهای را من در این مسئلهی هستهای و تمام شدن مسئلهی هستهای در ذهنم هست که جزو نگرانیهای من است، جزو دغدغههای بنده است و آن این است که ما توجّه کنیم به هدفهایی که دشمنان صریح جمهوری اسلامی در ذهن خودشان دارند میپرورانند و کارهایی که میخواهند انجام بدهند. مسلّم است که دشمنیهای دشمنان جمهوری اسلامی از اوّل انقلاب تا حالا کاسته نشده؛ بله، یک جاهایی دشمنیها و اِعمال دشمنی مهار میشود -در این شکّی نیست- لکن این بهمعنای این نیست که دشمنیها کم شده. اعتقاد ما این است که دشمنیِ رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی یا دولت ایالات متّحدهی آمریکا با ما از اوّل تا حالا هیچ کم نشده؛ البتّه هر کدام به یک دلیل. | بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت۱۳۹۴/۰۶/۰۴ |
دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(ص) ارتش با فرمانده کل قوا

حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (سهشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم ارتش جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به اهمیت مأموریت و وظایف این قرارگاه در دفاع از کشور، تأکید کردند: آمادگیها و گزینههای خود را برای مقابله با انواع تهدیدات، به طور دائم ارتقا دهید.
در این دیدار که بهمناسبت سالروز تشکیل قرارگاه پدافند هوایی برگزار شد، فرماندهی معظم کل قوا با تقدیر از تلاشهای فرماندهان و کارکنان این قرارگاه، افزودند: حساسیتها و دغدغههای مهم مأموریتهای پدافندی گویای این واقعیت است که باید نقاط آسیبپذیر و همهی راهکارهای ممکن دشمن را شناسایی کنید و برای مواجهه با تمام آنها راهحل و برنامه مشخص داشته باشید.
ایشان تأکید کردند: در ارتباط و تبادل با محافل علمی و نظامی، از آگاهیها و امکانات موجود نهایت استفاده را ببرید و گزینههای خود را در مقابل انواع تهدیدات افزایش دهید و متنوع سازید.
حضرت آیتالله خامنهای، اعتماد مردم به مسئولان را امانتی مهم خواندند و افزودند: مسئولان در بخشهای مختلف و در نیروهای مسلح باید این اعتماد را بهدرستی قدر بدانند و با عمل به وظایف، به آن پاسخ دهند.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، آمادگی کامل این قرارگاه را برای اجرای تدابیر فرماندهی کل قوا اعلام کرد.
در ابتدای این دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت آیتالله خامنهای اقامه کردند.
سنجهای در مقابل چشممان

سخنان حضرت آیتالله خامنهای که در این صوت میشنوید:
مناسبتی که برای این هفته قرار داده شده، یکی از تلخترین یادبودهای کشور است؛ یعنی شهادت دو عزیزِ برجسته مثل شهید باهنر و شهید رجائی. حالا امسال تصادفاً با هفتهی کرامت همراه شد لکن بهطور معمول، این هفته یادآور مصیبت درگذشت این دو بزرگ است. تصوّر من این است که حکمت الهی که بر دل و زبان مسئولین جاری شد و این اتّفاق افتاد و این مناسبت در این زمان قرار گرفت، برای این است که شهید رجائی و شهید باهنر از یاد نروند و بهعنوان دو شاخص، بهعنوان دو سنجه در مقابل چشم ما باشند. خب، شاخص بودن این دو نفر، نمیتوان گفت بهخاطر قوّت مدیریّت آنها یا مثلاً فرض کنید که تواناییها و ابتکارات آنها است؛ چون مسئولیّت این دو عزیز زمان زیادی طول نکشید؛ [زمان] مرحوم باهنر که خیلی کوتاه بود، مرحوم رجائی هم چند ماهی -حدود یک سالی مثلاً فرض کنید- [بود]. سنجه بودن آنها بهخاطر خصوصیّات رفتاری آنها و شخصیّتی آنها و اخلاقی آنها است؛ این را باید ما همواره در ذهن داشته باشیم.
خب، زمان تغییر پیدا میکند؛ جریان گوناگون فرهنگها و ارزشها و مانند اینها هم میآید [و] میرود -طبیعت زمانه این است- تحوّلاتی در ذهنها، در فکرها بهوجود میآید لکن یک اصول ثابتی وجود دارد که این اصول را بایستی همواره در نظر داشت. برای ما مسئولین در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، این اصول ثابت را میتوان در شخصیّت این دو مرد عزیز و بزرگوار جستجو کرد و یافت. خب، ما با اینها بخصوص با مرحوم باهنر، سالهای متمادی مأنوس بودیم، با مرحوم رجائی هم همینجور؛ از قبل از انقلاب تا دوران مسئولیّتها و در مجلس و بیرون مجلس؛ واقعاً خصوصیّاتی داشتند که ما اینها را بایستی از یاد نبریم. به نظر من ایمانشان به این راه، به این اهداف، اهدافی که امام ترسیم کرده و جمهوری اسلامی مظهر آن اهداف است، شاخص خیلی مهمّی است؛ اخلاصشان؛ روحیّهی خدمتگزاریای که در اینها وجود داشت که واقعاً شب و روز نمیشناختند و برای خدمتگزاری کار میکردند.
دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت ۹۴/۰۶/۰۴
رجایی، طرفدار حزبالله

رهبر انقلاب: شهید رجائی صریح گفت من طرفدار حزبالله هستم. بنده همان وقتیکه این حرف را از رجائی شنیدم -که در تلویزیون و رادیو داشت سخنرانی میکرد و من هم داشتم میشنفتم- با خودم گفتم که این مرد، عقل و دین را با هم آمیخت؛ چون یقین است که در یک جامعهای که سالیان درازی با حکومت تبعیض زندگی کرده، در آنِ واحد، دل همهی مردم را نمیشود بهدست آورد؛ باید انتخاب کرد، و رجائی انتخاب کرد؛ همان چیزی که در آن فرمان معروف امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به مالک اشتر بود که به عامّهی مردم و به تودههای مردم رو بیاور و آنها را بطلب، آنها هستند که دلشان با خدا آشناتر و مأنوستر است. ۱۳۶۲/۶/۸
مصاحبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای درباره کشمیری عامل انفجار نخست وزیری

تاریخ انقلاب - آیت الله خامنه ای در هنگام انفجار دفتر نخست وزیری در شهریور سال ۱۳۶۰در حال سپری کردن دوران نقاهت ناشی از انفجار بمب در ششم تیرماه همان سال بود. ایشان در سالگرد شهادت رجایی و باهنر در مصاحبه ای با ذکر جزییات به نحوه اظلاع از این حادثه می پردازد و برای نخستین بار از ابعاد پیچیده و نقاط تاریک این انفجار سخن می گویند. این مصاحبه بعدها در جلد دوم کتابی باعنوان «شهید دکتر باهنر؛ الگوی هنر مقاومت» منتشر می شود که «تاریخ انقلاب» بخش هایی از آن را منتشر می کند.
******
شما چگونه از انفجار ساختمان نخستوزیری و شهادت شهید باهنر مطلع شدید و در آن هنگام چه احساسی داشتید؟
من در آن زمان بیمار بودم، تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی در حدود نیاوران استراحت میکردم و در جریان اوضاع و احوال مملکت نیز قرار میگرفتم. یعنی مرحوم «شهید رجایی» و مرحوم «شهید باهنر» و برادران دیگر مسایل را با من در میان میگذاشتند. ولیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمیتوانستم داشته باشم. ولی این اواخر تدریجا حالم بهتر شده بود و در جلسات شرکت میکردم. کما این که در شب قبل از حادثه من در جلسهای در اطاق «مرحوم رجایی» شرکت کردم و در آن جلسه راجع به مسایل مهم مملکتی صحبت میکردیم. بنابراین از محل حادثه دور بودم. لحظه حادثه بعدازظهر و من خواب بودم و از خواب که بیدار شدم و از برادران پاسدار که دور و بر من بودند زمزمههایی شنیدم، سوال کردم چه اتفاقی افتاده، گفتند بمبی در نخستوزیری منفجر شده است.
من فوقالعاده نگران شدم گفتم چه کسانی آنجا بودند، گفتند «شهید رجایی» و «شهید باهنر» نیز بودند. من بلافاصله با حال ضعیف و ناتوانی که داشتم خودم را به تلفن رساندم. بنا کردم به جاهای مختلف تلفن کردن اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود. یکی میگفت حالشان خوب است و یکی میگفت زنده بیرون آمدند و دیگری میگفت جسدشان پیدا نشده و یکی دیگر میگفت در بیمارستان هستند و تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوقالعاده بد و نگران به سر میبردم.
تا بالاخره مطلب برای من روشن شد. فکر میکنم با آقای «هاشمی رفسنجانی» و با «احمداقا» که صحبت کردم، آنها به من گفتند که «رجایی و «باهنر» شهید شدند. احساسات من در موقع طبیعی است که چه احساسی بود. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودم و من شدیدا احساس خسارت، ضایعه و غم می کردم و از طرفی احساس خشم نسبت به کسانی که عاملین این حادثه بودند، می کردم. و فردای حادثه، صبح زود با این که خیلی بیحال بودم. رفتم برای تشییع جنازه به مجلس و با وجود این که اطبا منع میکردند که شرکت نکنم، اما طاقت نمیآوردم که شرکت در مراسم نکنم. بالاخره آمدم و یک سخنرانی کوتاهی هم با کمال هیجان در ایوان مجلس کردم و دور و بر بنده را دوستان گرفته بودند که از شدت هیجان نیفتم.
به هر حال برای من حادثه بسیار تلخی بود. یعنی شاید میتوانم بگویم که تلخ ترین حادثهای بود که تا آن روز من دیده بودم. زیرا حادثه ۷ تیر که میتوانست از این تلختر باشد در هنگامی اتفاق افتاد که من در آن موقع بیهوش بودم و تدریجا از آن فاجعه آگاه شدم.

همانطور که میدانید یکی از اهداف ضدانقلاب، نفوذ دادن اعمال خود به داخل نهادهای رسمی جمهوری اسلامی است تا از این طریق ضربه خود را بر پیکر انقلاب وارد آوردند و همانطور که مطلع هستید در اجرای این هدف نیز دوبار موفق بودند که یکی از آنها فاجعه ۷ تیر و دیگری فاجعه نخستوزیر بود. لطف کنید نظر خود را در مورد مبارزه با این عوامل نفوذی و طرحهایی که در آینده برای پاسازی ادارات از این عناصر دارید، بفرمایید؟
متاسفانه باید بگویم که ضدانقلاب بیش از دو بار موفق شده است. حادثه دادستانی و حوادث دیگری که از این قبیل بوده مثل حادثه شهدای محراب، حادثه «شهید هاشمی نژاد» همه از حوادثی بودند که نوعی نفوذ را نشان دادند و ضدانقلاب از شیوههای بسیار موفقی که داشته، شیوه تفاق بوده، یعنی چهرهای نشان دادهاند که حاکی از واقعیت ضمیر آدمی نیست. چهره مومن، چهره علاقمند، چهره مخلص. همین «کشمیری» که صحبتش هست و در جریان این حادثه، عامل اصلی بود، مدتها در نخستوزیری کار میکرد و مدتها مورد اطمینان این و آن بود و حتی مورد اطمینان شخص «مرحوم رجایی» نیز بود. ظاهرا حالت آرامی داشت بسیار محجوب و بسیار کمحرف و مقدس بود و حتی گاهی آنقدر کمحرف و محجوب بود که پخمه و خپل به نظر میرسید که آدم فکر میکرد از یک چنین شخصی چه کاری ساخته است. ولی خوب دیدیم که خیلی کارها انجام داد. این چهره منافقانه گرفتن یکی از شیوههای موفق ضدانقلاب بوده و ضدانقلاب به خاطر این که به هیج اصلی از اصول اخلاقی پایدار نیست، یک چنین کارهایی را خیلی راحت میتواند انجام دهد. جنابعالی که مسلمان هستید میتوانید چهره منافقانه به خودتان بگیرید و مثلا فرض کنید در جایی در بین کفار وارد شوید و بخواهبد واقعیت مسلمانی خودتان را نشان ندهید. طبیعی است که خیلی مشکل است. خیلی جریانها در آنجا پیش میآید که شما اگر مسلمان نباشید باید حتما انجام دهید ولی چون در واقع مسلمان هستید، دستتان میلرزد. اما ضدانقلاب که پایبند به ارزشهای انسانی نیست همه کاری حاضر است بکنند. به هر حال این شیوه موفقی برای ضدانقلاب بوده و کار مهمی هم نیست. خنجر از پشتزدن از کارهای رایجی است که اول آفرینش انسان تا به مرز وجود داشته و همواره نیر موفق است. اما اینکه ، چه تدبیری را اندیشیدهایم؟ بنده مصمم و قاطع هستم که باید یک دستگاه اطلاعاتی دقیقی به وجود بیاید تا بتواند این مهم و دیگر مهمها از این قبیل را به عهده بگیرد. به مجلس، به دولت و دستاندکاران و همه کسانی که در این زمینه میتوانند نقشی داشته باشند سفارشات لازم را کردم و اخیرا نیز در این دو سه روزه مجددا به مجلس تاکید کردم که هرچه زودتر لایحه دستگاه اطلاعاتی را به جای خوبی و نقطه ثابت و روشنی برسانند و تصویب کنند.
شما و آقای «باهنر» مسوول نوشتن اساسنامه و مرامنامه حزب بوید. از خاطرات آن روزها و همچنین تشکیل هستههای اولیه حزب مختصری بیان بفرمایید.
راجع به آن روزها من خاطرات شیرین و بسیار دارم. بله اساسنامه و مرامنامه همه ما سهیم بودیم مخصوصا مرحوم «شهید بهشتی» سهم زیادی داشت. بعد از آن که مواد مورد نظر آماده شد من و «شهید باهنر» آن را تنظیم و تدوین کردیم. یعنی آخرین کارها در این زمینه روزهایی انجام گرفت که «امام» تازه از خارج وارد ایران شده بودند. همه ما گرفتاریهای زیادی داشتیم و من در مدرسه رفاه که مرکز کارها بود در طول روز نیم ساعت حالت قرار و آرام داشتم. مرتب دنبال کارهای گوناگون، گرفتاری های فراوانی که وجود داشت و بهتر است که بگویم مشاغل زیادی که وجود داشت، بودیم. مرتب پادگانی بود که سقوط میکرد، ادارهای بود که در اختیار مردم قرار میگرفت، ادارههایی بودند که بهعنوان همبستگی به مدرسه رفاه میآمدند، درگیریهایی بود که در گوشه و کنار شهر رخ میداد، افرادی بودند که شهید میشدند، دستگیریهایی بود که در گوشه و کنار شهر رخ میداد، افرادی بودند که شهید میشدند، دستگیریهای ضدانقلاب بود که پیدرپی رخ میداد. رجال گردن کلفت و معروف رژیم گذشته یکییکی به وسیله جوانان حزبالله دستگیر میشدند و مثل گرگی که به دام افتاده حالت بره به خودشان میگرفتند و به طرف طبقه سوم مدرسه رفاه حمل میشدند تا تکلیفشان روشن شود. خلاصه خبرهایی بود که از هجوم ضد انقلاب به تهران از سوی کرج و قزوین میرسید. و خیلی مطالب وجود داشت که ما به همه اینها میرسیدیم. در خلال این یکدیگر را میپسندیدم و قبول میکردیم. قبلا هم کارهای مشترک با هم داشتیم و در همین مواضع ما بخش تاریخ و انسان را من و «آقای باهنر» مسوولیت تنظیمش را داشتیم و تدوین کردیم و قبل از انقلاب سال های ۴۸ ـ ۴۹ یک جمع بزرگی در تهران تشکیل شد که مسوول ایده جهانبینی اسلام بود. و بعد از گذشت یک سال از شروع کار آن جمع، باز یک بخش مهمی از انجام آن کار جهان بینی به من و آقای «باهنر» محول شد که فکر میکنم باز نوشتههایش در منزل و در اختیار خانوادهایشان باشد و یک مقدار هم در اختیار من هست به هر حال کار مشترک نوشتنی من و آقای «باهنر» زیاد کرده بودیم. اینجا نشستیم و اساسنامه حزب را تنظیم کردیم و برای آخریم مراحا تصویب به خانه توحید بردیم که پایگاه اولیه حزب آنجا بود و با برادران دیگرمان مرحوم «شهید بهشتی» و آقایان «هاشمی رفسنجانی» و «موسوی اردبیلی» ۵ نفری نشستیم و تمام کردیم و بنده به خدمت «امام» بردم و به «امام» ارایه دادم.
عامل انفجار که شخص «کشمیری» بود، چگونه به نخستوزیری راه یافت، ضمنا جسدی که در روز تشییع جنازه بهعنوان جنازه «کشمیری» حمل میشد، مطعلق به چه کسی بود و مقامات کشوری چه زمانی پس از انفجار، عامل انفجار را شناخته و به ماهیت منافقانه وی پیبردند؟
«کشمیری» قبلا در ارگان دیگری کار میکرد که البته خصوصیات و سوابق امرش برای ما روشن است. و به وسیله یکی از افرادی که هم پرورده «کشمیری» است که الان هم متهم به همکاری با اوست، البته اتهام هنوز ثابت نشده است و او در زندان است، به نخستوزیری راه پیدا کرده بود و در یک بخشی از نخستوزیری مشغول به کار بود و چون بسیار منافق زیرکی بود خیلی راحت و به سرعت توانست عنوان دبیری یا منشیگری به شورای امنیت کشور راه پیدا بکند و در کنار «شهید رجایی» که رییس آنجا بود، بنشیند.
نفوذ او در نخستوزیری به این ترتیب بود و بودنش در نخستوزیری فکر میکنم بیشتر از دو سه ماه نبود. اما جسدی که در روز تشییع بهعنوان جنازه «کشمیری» حمل میشد. باید بگویم جسدی نبود. مساله این صورت بود که بعد از آن که توانستند آتش اطاق را خاموش کنند و جسدها را بیرون بکشند. و مجروحین را به بیمارستان منتقل کنند سه نفر جزو زنده ها نبودند. یکی «مرحوم رجایی» بود، یکی «مرحوم باهنر» بود که جسدهای آنها بود و یکی هم «کشمیری» بود که نه زنده و نه مرده آن آنجا دیده نمیشد. هیچ کس خبر نداشت که او از نخستوزیری خارج شده است، یا اگر بخواهیم به صورت دقیقتری برای آن کسانی که دستاندرکار این مساله بودند و دنبال جسدها میگشتند، بگوییم اگر یقین هم نشده بود که خاکستر نشده به هر حال یک چیز مبهمی بود. اما در هر صورت حقیقت این بود که «کشمیری» وجود ندارد و گمان زیاد بر این بود که «کشمیری» کشته شده است. از خاکسترهایی که در آنجا بود مقداری جمع کردند و در پلاستیک ریختند و بهعنوان جسد «کشمیری» به مسئولین معرفی کردند. البته بعضی از آن کسانی که این کارها را میکردند. الان در زندان هستند و بهعنوان همین مسئله مورد سوال هستند که چگونه یک مشت خاکستر را بهعنوان جسد «کشمیری» معرفی کردند. این سوالی بود که چهطور جسد «شهید رجایی» و «شهید باهنر» اینطور خاکستر نشده اما جسد «کشمیری» آنقدر خاکستر شده که در یک کیسه پلاستیکی جا میگیرد؟ این سوال بیپاسخ بود.
به هر حال مردم منتظر بودند و چون اعلام شده بود که «کشمیری» کشته شده، تابوتی حامل همان کیسه پلاستیک به میان مردم آمد و بهعنوان «کشمیری» معرفی شد. لیکن به فاصله شاید یک روز، اطلاع پیدا کردیم که «کشمیری» کشته نشده بلکه گریخته است. از قرائنی این مساله به دست آمد. و بلافاصله تحقیق شروع شد معلوم شد که «کشمیری» بعد از آن که بمب را در میان چمدان در اطاق میگذارد از آنجا خارج میشود و به نقطه نامعلومی میگریزد برای اینکه این به مردم اعلام شود، بایستی محقق میشد و شکل مسلمتری پیدا میکرد که بشود ارایه داد.
چند روزی که بین این حادثه و اعلام دادستان کل، آقای «ربانی املشی» فاصله شد به خاطر این بود که مساله را مسلمتر بکنند و معلوم شود که در حقیقت چگونه بوده است. البته باید بگویم در همان روزهای اول مساله روشن شده بود برای اینکه جوانب قضیه بیشتر روشن شود که بتوانند یک حرف روشنی به مردم بزنند چند روزی فاصله افتاد. متاسفانه آن متنی که اعلام شد حرف روشنی هم به مردم زده نشد یعنی حرف مشخص و روشنی وجود نداشت و قضیه در ابهام ماند. متهمی در این رابطه دستگیر شدند که بعضی از آنها آزاد شدند و بعضی دیگر هنوز در زندان هستند و پرونده همچنان تحت پیگیری است.
منبع:سایت تاریخ انقلاب