شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

بیانیه جمعی از وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی

بیانیه جمعی از وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی در رابطه با تبعیت از ولایت فقیه

بسم الله الرحمن الرحیم

ولایت‌پذیری و تبعیت از امام عصر از وظائف هر مسلمان است و در عصر غیبت، ولی فقیه عهده دار زمام امور مسلمین است. بر هر مسلمانی واجب است تا تبعیت خود را از ولی فقیه خود، هم به صورت زبانی و هم به صورت عملی اثبات کند.

ما وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی وظیفه خود می‌دانیم تجدید بیعت خود با ولی‌فقیه را اعلام کرده و اعلام کنیم که حمایت‌ها و همراهی‌های ما با گروه‌ها و مسئولین تا زمانی است که در مسیر ارزش‌های الهی و اسلامی گام بردارند. ما با کسی عقد اخوت نبسته‌ایم و مرزهای اعتقادیمان را با تمام وجود حراست می‌کنیم.

ما معتقدیم که مشروعیت مسئولین نظام وابسته به اجرای احکام اسلامی و تبعیت از نایب عام امام زمان (عج) است و اگر کسی در غیر این مسیر گام بردارد، قرار گرفتنش در آن مسئولیت خلاف شرع و قانون اساسی است. ما از مسئولین می‌خواهیم تا «ولایت پذیری عملی» خود را اثبات کنند و راه را بر هرگونه شایعه و حرف‌های حاشیه‌ای ببندند چرا که ما معتقدیم که تبعیت از ولی فقیه در قالب سخنان زیبا نیست و باید این سخنان در عمل ظهور یابند.

تعز من تشاء و تذل من تشاء
بیدک الخیر انک على کل شىء قدیر
جمعی از وبلاگ نویسان و فعالان فضای مجازی

سایت شهدای نیاک نیز این بیانیه را تأیید و امضاء می کند.
جهت مشاهده لیست امضاء کننده گان این بیانیه اینجا را ببینید

اظهارات تکان دهنده ی دختر شکنجه شده بحرینی + فیلم

اظهارات تکان دهنده ی دختر شکنجه شده بحرینی + فیلم



به گزارش شبکه الجزیره دختر جوان دبیرستانی توسط نیروهای امنیتی بحرین مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت.تحقیقات انجام شده بیانگر حملات مکرر نیروهای بحرینی و سعودی به مدارس دخترانه در این کشور است.

ادامه مطلب ...

مجموعه کتاب های درمحضرامام زمان عج

مجموعه کتاب های درمحضرامام زمان عج



برای دانلود بقیه کتاب ها به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان در بیت رهبری

متن کامل سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان در بیت رهبری:

باید فرسنگ‌ها از "عدالت‌زدگی منهای ولایت" فاصله بگیریم

حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان با تأکید بر اینکه عدالت‌زدگی بدون ولایت کار را به جاهای خطرناک می‌کشاند، گفت که نباید عدالت را بهانه‌ای برای اقدام علیه ولایت قرار داد چرا که قطعاً ولایت بر عدالت مقدم است.

رجانیوز متن کامل سخنرانی استاد پناهیان را منتشر می‌کند:



بقیه متن درادامه مطلب

ادامه مطلب ...

انا اعطیناک الکوثر | علم ، مقام ، عبادت ، سیره ، مصحف فاطمی

کلیپ های صوتی انا اعطیناک الکوثر | علم ، مقام ، عبادت ، سیره ، مصحف فاطمی




ویژه‌نامه صوتی «انا اعطیناک الکوثر»، همزمان با عزاداری ایام شهادت حضرت ام‌ابیها فاطمة‌الزهرا سلام‌الله علیها از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب منتشر شد. این ویژه‌نامه صوتی، شامل پنج برش از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره حضرت فاطمه(س) است


برای دانلود وخواندن متن به ادامه مطلب مراجعه کنید


در اولین قسمت از این ویژه‌نامه، به سخنانی درباره «مصحف فاطمی» که در تاریخ 71/9/25 بیان شده، می‌پردازیم

البته من از جنبه‌هاى معنوى و روحى و الهىِ آن بزرگوار حرفى نمى‌توانم بزنم. من کوچکتر از این هستم که آن جنبه‌ها را درک‌کنم. حتّى اگر کسى درک هم بکند، نمى‌تواند آن چنان که حقِ‌ آن حضرت است، او را توصیف و بیان کند. آن جنبه‌هاى معنوى، عالم جداگانه‌اى است.


 از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام روایت شده است که فرمود: «انّ فاطمة کانت محدّثة؛» آن بزرگوار «محدّثه» بود. یعنى فرشتگان بر او فرود مى‌آمدند، با او مأنوس مى‌شدند و با او سخن مى‌گفتند. این، مشخّصه‌اى است که روایات متعدّدى درباره آن وجوددارد. «محدّثه» بودن مخصوص شیعه هم نیست. شیعه و سنّى معتقدند که در دوران اسلام، کسانى بوده‌اند یا مى‌توانسته‌اند وجودداشته‌باشند که فرشتگان با آنها سخن بگویند. مصداق این در روایات ما، فاطمه زهراست. در روایت امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام چنین است که فرشتگان الهى نزد فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها مى‌آمدند؛ با او حرف مى‌زدند و آیات الهى را بر او مى‌خواندند؛ همان تعبیراتى که نسبت به مریم، علیهاسلام در قرآن هست که: «ان اللَّه اصطفیک و طهّرک و اصطفیک على نساء العالمین.» این عبارات را فرشتگان به فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها خطاب مى‌کردند و مى‌گفتند: «یا فاطمة، انّ اللَّه اصطفیک و طهَّرک؛» خدا تو را برگزیده و پاک قرارداده‌است. «و اصطفیک على النساء العالمین؛» تو را بر زنان عالم برترى داده‌است. بعد امام صادق، علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همین روایت مى‌فرماید: یک شب که ملائکه با آن حضرت مشغول صحبت بودند و این تعبیرات را مى‌کردند، فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها به آنها فرمود: «ألیست المفضّلة على نساء العالمین مریم؟» یعنى آن زنى که خداى متعال فرموده‌است «واصطفیک على نساء العالمین» آیا مریم نیست که خدا او را بر زنان عالم برگزید؟ ملائکه در جواب، به فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها عرض‌کردند: «مریم نسبت به زنان دوران خودش برگزیده بود و تو نسبت به زنان همه دورانها - از اوّلین و آخرین - برگزیده هستى». این چه مقام معنوى والایى است! انسان عادّى - مثل ما - نمى‌تواند این عظمت و رتبه را به درستى، حتّى در ذهن خود، تصوّرکند. یا در روایتى از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نقل شده‌است که فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها به ایشان مى‌گوید: «ملائکه مى‌آیند و مطالبى را به من مى‌گویند.» امیرالمؤمنین به ایشان مى‌گوید: «وقتى صداى ملک را شنیدى، به من بگو تا آنچه را مى‌شنوى بنویسم.» و امیرالمؤمنین، آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها املا مى‌کردند نوشت و این، کتابى شد که در نزد ائمّه ما علیهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» یا «صَحیفَةُ فاطمة» نامیده مى‌شود.

 در روایات متعدّدى است که ائمّه علیهم‌السّلام، براى مسائل گوناگون خود، به «مصحف فاطمه» رجوع مى‌کردند. بعد امام مى‌فرماید: «انه لیس فیها حلال و حرام»؛ در این کتاب، احکام حلال و حرام نیست. اما «فیها علم ما یکون»؛ بلکه همه حوداث جارى بشرى در دورانهاى آینده، در این کتاب هست. این، چه دانش والایى است! این، چه معرفت و حکمت بى‌نظیرى است که خداى متعال به یک زن در سنین جوانى بخشیده! این، مربوط به مسائل معنوى است.


دانلودفایل صوتی


=========================================================

دومین قسمت از این ویژه‌نامه، به سخنانی درباره «سیره‌ی فاطمی» که در تاریخ 71/9/25 بیان شده، می‌پردازیم


دخترى که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولّد شد و در شعب ابى‌طالب یار و غمگسار پدر بود. دخترى حدوداً هفت، هشت ساله یا دو، سه ساله - بنابر اختلاف روایات، کمتر و بیشتر - در شرایطى که خدیجه و ابوطالب از دنیا رفتند، آن شرایط دشوار را تحمّل کرد. پیغمبر تنهاست، بى‌غمگسار است، همه به او پناه مى‌آورند؛ ولى کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یک‌وقت خدیجه بود، که حالا نیست. ابوطالب بود، که حالا نیست. در چنین شرایط دشوارى، در عین آن گرسنگیها و تشنگیها و سرما و گرماى دوران سه‌ساله شعب ابى‌طالب که از دورانهاى سخت زندگى پیغمبر است و آن حضرت در درّه‌اى با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجبارى زندگى مى‌کردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات براى پیغمبر؛ مثل مادرى براى پدر خود؛ مثل پرستار بزرگى براى آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل‌کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازى کرد و راه معرفت و نور الهى را به قلب خود بازکرد. اینهاست آن ویژگیهایى که آدمى را به کمال مى‌رساند. بعد هم در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتى فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، با على‌بن ابى‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج مى‌کند، آن مهریه و آن جهیزیه اوست؛ که همه شاید مى‌دانید که با چه سادگى و وضع فقیرانه‌اى، دختر اوّل شخص دنیاى اسلام، ازدواج خود را برگزار مى‌کند.

 زندگى فاطمه زهراسلام اللَّه علیها از همه ابعاد، زندگى‌اى همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالى روحى یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهاى جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگى، فاطمه زهرا سلام‌اللَّه علیها، مثل کانونى براى مراجعات مردم و مسلمانان است. او دخترِ کارگشاى پیغمبر است و در این شرایط، زندگى را با کمال سرافرازى به پیش مى‌برد: فرزندانى تربیت مى‌کند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهرى را نگهدارى مى‌کند مثل على و رضایت پدرى را جلب مى‌کند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز مى‌شود، دختر پیغمبر ذرّه‌اى از لذّتهاى دنیا و تشریفات و تجمّلات و چیزهایى را که دل دختران جوان و زنها متوجّه آنهاست، به خود راه نمى‌دهد.

 امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنى و لا خرج من امرى.» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویى، مرا به خشم نیاورد و یک‌بار از دستور من سرپیچى نکرد. فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام مى‌گوید.


دانلودفایل صوتی


=========================================================

سومین قسمت از این ویژه‌نامه، به سخنانی درباره «عبادت فاطمی» که در تاریخ 71/9/25 بیان شده، می‌پردازیم.


«حسن بصرى» که یکى از عبّاد و زهّاد معروف دنیاى اسلام است، درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها مىگوید: به قدرى دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها». پاهاى آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! امام حسن مجتبى علیهالصّلاةوالسّلام مىگوید: شبى - شب جمعه‌اى - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتى انفجرت عمود الصبح». تا وقتى که طلوعِ فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرّع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، مى‌گوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ براى مسائل عمومى دنیاى اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اُمّاه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؛» «یک دعا براى خودت نکردى! یک شب تا صبح دعا، همه براى دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنىّ، الجّار ثم الدّار؛» «اوّل دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه والاست.


دانلودفایل صوتی



=========================================================

چهارمین قسمت از این ویژه‌نامه، به سخنانی درباره «مقام فاطمی» که در تاریخ 73/9/3 بیان شده، می‌پردازیم.


درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم و حقیقتاً نمى‌دانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدرى ابعاد وجود این انسیّه حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه نبوّت و ولایت براى ما پهناور و بى‌پایان و درک ناشدنى است که حقیقتاً متحیّر مى‌مانیم. مى‌دانید که همزمانى و هم‌عصرى از عواملى است که مانع از شناختِ درستِ شخصیتها مى‌شود. ستارگان درخشان عالم بشریّت غالباً در زمان حیاتشان به‌وسیله هم‌عصرانشان شناخته نشده‌اند؛ مگر عدّه کمى از برجستگان که انبیاء و اولیاء باشند؛ آن هم به‌وسیله عدّه معدودى. امّا فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها چنانند که در زمان خودشان، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاصّشان، بلکه حتّى کسانى که شاید رابطه صمیمانه و گرمى هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند. اگر به کتابهایى که درباره فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها به‌وسیله محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیارى را مى‌بینید که از زبان پیغمبر صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در ستایش صدّیقه طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل مى‌کنند. بسیارى از این روایات، از زبان کسانى است که از آن قبیل بوده‌اند؛ مثل بعضى از زوجات پیغمبر و دیگران. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «واللَّه مارأیت فى سمته و هدیه اشبه برسول‌اللَّه صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم من فاطمة(1)»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگى و حرکات و رفتار، شبیه‌تر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم. «وکان اذا دخلت الیه، اذا دخلت على رسول‌اللَّه قامت قام الیها(2)»؛ وقتى که فاطمه زهرا بر پیغمبر وارد مى‌شد، آن حضرت برمى‌خاست و مشتاقانه به سمت او مى‌رفت. این معناى تعبیرِ «قام الیها» است. این‌طور نبود که وقتى فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌  همین راوى این‌گونه آمده است: «وکان یقبلها و یجلسها مجلسة(3)»؛ فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها را مى‌بوسید، دست او را مى‌گرفت و مى‌آورد در جاى خودش مى‌نشاند. این مقام فاطمه زهراست. انسان درباره این دختر چه بگوید؟ درباره این موجود باعظمت چه بگوید؟

 عزیزان من! این ستاره درخشان عالم خلقت، فقط همان نیست که به چشم ما مى‌آید. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها بسیار بالاتر از این حرفهاست. ما فقط درخشندگى‌اى مى‌بینیم؛ ولى بسیار بزرگتر از این حرفهاست. امّا من و شما چه استفاده‌اى مى‌کنیم؟ همین قدر که بدانیم او زهراست، کافى است؟ در روایتى خواندم که درخشندگى فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها باعث مى‌شود تا چشمان کرّوبیان ملأاعلى‌ خیره شود: «زَهَر نورها للملائکة السّماء(5)». براى آنها مى‌درخشد. ما از این درخشندگى چه استفاده‌اى بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه به‌سوى خدا و راهِ بندگى را که راه راست است و فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها پیمود و به آن مدارج عالى رسید، پیدا کنیم. اگر مى‌بینید خدا خمیره او را هم خمیره متعالى قرار داده است، به این دلیل است که مى‌دانست این موجود در عالم مادّه و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد؛ «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لمااْمتحنک صابره(6)»؛ قضیه این است. خداى متعال حتّى اگر لطف ویژه‌اى درباره آن خمیره مى‌کند، بخشى مربوط به این است که مى‌داند او از عهده امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والّا بسیار کسان خمیره خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگى فاطمه زهرا سلام‌اللَّه علیها، آنى است که ما براى نجات خودمان به آن احتیاج داریم. حدیث از طرق شیعه است که پیغمبر به فاطمه سلام‌اللَّه علیها فرمود: «یا فاطمه اننّى لم اغنى عنک من‌اللَّه شیئا(7)»؛ یعنى اى عزیز من! اى فاطمه من! نمى‌توانم پیش خدا تو را از چیزى بى‌نیاز کنم. یعنى خودت باید به فکر خودت باشى، و او از دوران کودکى تا پایان عمر کوتاهش به فکر خود بود. شما ببینید آن حضرت چگونه زندگى کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکى بود، با آن پدرِ به این عظمت کارى کرد که کنیه‌اش را امّ‌ابیها - مادرِ پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده دنیاى نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانى - انقلابى که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بى‌خود که نمى‌گویند امّ‌ابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعب‌ابیطالب - با آن‌همه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهى با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمى این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایى کرد. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهاى کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. امّ‌ابیها؛ تسلّى بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.


دانلودفایل صوتی


=========================================================

 آخرین قسمت از این ویژه‌نامه که با قرائت سوره کوثر توسط رهبر انقلاب آغاز میشود، به سخنانی درباره «علم فاطمی» که در تاریخ 73/9/3 و 71/9/25 بیان شده، می‌پردازیم.


در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌اى که فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده‌است، خطبه‌اى است که به گفته علاّمه مجلسى، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایى هنرى، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها مى‌رود در مسجد مدینه، در مقابل مردم مى‌ایستد و ارتجالاً حرف مى‌زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانى صحبت‌کرده‌است. «بیانات در تاریخ 71/9/25»
 قدیمى‌ترین دانشگاه اسلامى در دنیاى اسلام - مربوط به قرن سوم و چهارم - به نام فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیهاست. نام دانشگاه معروف «الازهر» در مصر از نام فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها گرفته شده است. در گذشته به‌نام فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها دانشگاه تأسیس مى‌کردند. حتّى خلفاى فاطمى که بر مصر حکومت مى‌کردند، شیعه بودند. قرنهاست که شیعه سعى کرده به حقِ‌ّ این بزرگوار معرفت پیدا کند. این، یک مسأله است. مسأله دیگر این است که ما باید راه را از همه ستارگان بیاموزیم؛ «و بالنّجم هم یهتدون(4)». انسان عاقل این‌گونه است. از ستاره باید استفاده کرد. ستاره در آسمان است و مى‌درخشد. آن‌جا عالمِ عظیمى است. مگر این ستاره همینى است که من و شما مى‌بینیم؟ بعضى از ستارگان که در آسمانند و مثل یک نقطه سوسو مى‌زنند، کهکشانى هستند. گاهى یک ستاره بزرگتر است از کهکشان راه شیرى که میلیاردها ستاره داخل آن است! - قدرت الهى که حدّ و اندازه‌اى ندارد - ولى من و شما آن را یک ستاره کوچکِ درخشان مى‌بینیم. خوب؛ مقصود از این مطالب چیست؟ مقصود این است انسان عاقلى که خدا به او چشم داده است، باید از این ستاره براى امرى در زندگى استفاده کند. قرآن مى‌گوید: «و بالنّجم هم یهتدون»؛ به وسیله آن راه را پیدا مى‌کنند. «بیانات در تاریخ 73/9/3»


دانلودفایل صوتی


کلیپ وای آسمون بارونی وای ( ویژه ایام فاطمیه س )

کلیپ وای آسمون بارونی وای ( ویژه ایام فاطمیه س )




زندگی‌نامه حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای

زندگی‌نامه حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای


رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در 1318 شمسی برابر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.

رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى‌گویند:



بقیه مطالب درادامه مطلب


«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.

در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

در آستانه پیروزى
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

پس از پیروزى
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
٭ پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
٭ ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
٭ ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.