فرزندان روحالله
حضرت آیتالله خامنهای: «معجزهی انقلاب این است که بعد از چهل سال شما میبینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، امّا امروز با روحیهی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن میایستد.» ۹۷/۹/۲۱
بخش دفاع مقدس پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «فرزندان روحالله» را منتشر میکند.
حضور و سخنرانی رهبر انقلاب در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در اجتماع پرشکوه، پرشور و پرمعنای انبوهِ بیشمار مردم قدرشناس در بیستونهمین سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی (رحمهالله)، با تشریح خصوصیات بیبدیل فردی و حکومتی امیر مؤمنان (علیهالسلام) و شباهتهای افتخارآفرین امام راحل عظیمالشأن با این خصوصیات نصرتبخش و عزتآفرین، به تبیین هفت محور اصلی الگوی رفتاری و مدیریتی خمینی کبیر در مواجهه با دشمنان و پیشبرد نظام اسلامی پرداختند و تأکید کردند: بعد از امام بزرگوار، همان راه و الگو را به دقت ادامه داده و خواهیم داد و به فضل الهی و با تکیه بر ایمان، استقامت و هوشیاری ملت و مسئولان، نقشهی کنونی دشمن مبنی بر «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی» را نیز ناکام خواهیم گذشت.
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم که رؤسای قوا، مسئولان کشور و سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی نیز حضور داشتند، امام را «نماد انقلاب» خواندند و با اشاره به همزمانی ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) با سالروز رحلت رهبر کبیر انقلاب خاطرنشان کردند: شباهتهای این پیرو صادق و حقیقی حضرت امیرالمؤمنین با آن پیشوای والا و بزرگ، مایهی افتخار ملت ایران و امت اسلامی است و توجه به این شباهتها، برای یافتن مسیر صحیح و آشنایی بیشتر با امام راحل (رحمهالله) مهم و مفید است.
ایشان مباحث مربوط به شباهتهای امام بزرگوار با حضرت علی (علیهالسلام) را در قالب سه سرفصل بیان کردند و در تشریح اولین سرفصل گفتند: در حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، دو خصوصیت بهظاهر متضاد وجود داشت؛ از یک طرف، «صلابت و ایستادگی و شدت» در برابر هر حرکت باطل و در برابر ظالمان و طغیانگران، و از طرف دیگر، «لطافت و رقت» در مواجهه با یاد الهی و همچنین در برابر مظلومان و محرومان و مستضعفان.
رهبر انقلاب اسلامی، ایستادگی حضرت علی (علیهالسلام) در برابر معاویه، برخی از اصحاب قدیمی و آبرومند اما دنیاطلب و خوارج را نمونههایی از صلابت آن حضرت دانستند و افزودند: از طرف دیگر این ولیّ بزرگ خدا در مقابل ایتام یا ضعفا، آنچنان از خود رقت و لطافت نشان میداد که انسان شگفتزده و دچار حیرت میشود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه امام راحل نیز همین دو خصوصیت را داشتند، گفتند: امام خمینی از یک طرف در مقابل رژیم منحط و طاغوتی پهلوی، آمریکا، صدام متجاوز و حتی در برابر شاگرد و یار قدیمی خود که دچار رفتار برخلاف حق شده بود، همچون صخرهای مستحکم و کوهی استوار ایستاد اما در برابر پیام ارادت و فداکاری یک مادر شهید و در دفاع از مستضعفان و پابرهنگان دچار تأثر و رقت قلب میشد.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین دومین فصل از ویژگیهای شگفتآور امیر مؤمنان به سه خصوصیت ظاهراً ناسازگار یعنی «اقتدار، مظلومیت و پیروزی نهایی» پرداختند.
ایشان با اشاره به مدیریت مقتدر حضرت علی (علیهالسلام) در حکومت بسیار گستردهی آن حضرت، افزودند: ارادهی پولادین، شجاعت، هنر نظامیگری، زبان قوی و منطق جذاب از جمله نشانههای بارز اقتدار امیر مؤمنان است.
ایشان، تهمتهای ناجوانمردانهی دشمنان و حسودان به پیشوای متقیان و رفتار زشت خواصِ دلبهدنیاسپرده را از نشانههای مظلومیت آن حضرت خواندند و افزودند: این فشارهای بیپایان و مظلومیت عمیق، بهحدی بود که آن امام صبورِ دریادل را به درددل با چاه وامیداشت.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: با اینهمه، پیروزی نهایی در این مصاف طولانی و دشوار با امیر مؤمنان بوده است چرا که امروز نام و شخصیت و سیره و عدالتخواهی ایشان در آفاق عظیم و تاریخ بشر، برجسته و درخشان است اما یادی از دشمنان او نیست.
ایشان در تشریح شباهتهای پیرو صدیق امیر مؤمنان یعنی رهبر کبیر انقلاب با این ویژگیهای امام علی (علیهالسلام) خاطرنشان کردند: امام خمینی نیز با اقتدار فوقالعادهی خود، یک حکومت طاغوتی و دیکتاتوری وراثتی را بعد از ۲ هزار سال ساقط کرد، آمریکا را به شکست کشاند و هدف طراحان جنگ تحمیلی یعنی ریشهکن کردن انقلاب و نظام اسلامی را با قدرت ناکام گذاشت.
رهبر انقلاب افزودند: امام خمینی در عین حال مانند پیشوایش مظلوم بود، و تبلیغات گسترده، مستمر و اهانت بار دشمنان و رفتار برخی افراد که از آنها توقع نمی رفت، از نشانههای مظلومیت رهبر کبیر انقلاب بود، بهگونهای که نشانههای دلتنگی را می توان در لابلای سخنان مستحکم و پرصلابت امام مشاهده و درک کرد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: امام راحل البته از ویژگی سوم امیرمؤمنان یعنی پیروزی نهایی نیز برخوردار بود که این پیروزی در استحکام و بقا و رشد و توسعه و پیشرفت نظام اسلامی به خوبی خود را نشان می دهد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: بسیاری از آرزوهای امام خمینی در زمان حیات پر برکت ایشان محقق شد و بسیاری از این اهداف بعد از عروج ایشان تحقق یافته که خودباوری، خودکفایی، پیشرفت علمی و فناوری، پیشرفت سیاسی و توسعه نفوذ ایران در غرب آسیا و شمال افریقا از جمله آنهاست.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه تأکید کردند: دیگر اهداف و آرمانهای امام عزیزمان نیز بإذن الله تحقق خواهد یافت و جمهوری اسلامی روز به روز از اعتلا و عظمت بیشتر برخوردار خواهد شد.
ایشان تحرکات دشمنان را نه از سر اقتدار بلکه به علت دستپاچگی و آشفتگی دانستند و افزودند: ملت عزیز ایران بداند که دشمن از پیشرفت و عظمت و ایستادگی او، عصبی و آشفته است و با دستپاچگی حرکاتی را انجام می دهد.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان خود در اجتماع عظیم مردم در سالگرد ارتحال امام خمینی را با تشریح مشابهات جبهه دشمنان امیرمؤمنان با جبهه دشمنان رهبر کبیر انقلاب ادامه دادند.
ایشان افزودند: پیشوای عدالت خواهان با سه جبهه رویارو بود؛ «قاسطین» یعنی دشمنان بنیانی و مخالفان اصل حکومت او، «ناکثین» یا همان همراهان سستبنیاد و «مارقین» یعنی کجفهمها و انسانهای نادانی که سرانشان خائن بودند اما خودشان به خیال تبعیت از قرآن در مقابل قرآن مجسم یعنی امیرمؤمنان ایستادند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: جبهه دشمنان و مخالفان امام راحل نیز ترکیبی از همین سه گروه بود؛ قاسطین یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان داخلی آنها که با اصل جمهوری اسلامی دشمنی دارند، ناکثین یا عهدشکنان و همراهان سستکمربند که به علت خواستههای دنیایی در مقابل امام ایستادند و مارقین که با عدم درک موقعیت کشور و نفهمیدن جبهه بندی دشمنان، حقانیت حرکت امام را تشخیص ندادند.
ایشان منافقین را نمونه ای از مارقین خواندند که به علت خیانت رؤسایشان و جهل و فریبخوردگی بدنه، به دشمنی ناکام با امام پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به پیروزی امام خمینی در مقابل این سه جبهه افزودند: امروز هم همین سه گروه در مقابل میراث بزرگ امام خمینی یعنی جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند، این جبهه مختلط البته مشکلاتی بهوجود می آورد و حرکت کشور را دشوار یا کُند میکند اما در جلوگیری از پیشرفت ملت عاجز و ناتوان است.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به تبیین الگوی رفتاری امام(ره) در طول ده سال حضور در رأس نظام جمهوری اسلامی پرداختند و هفت شاخص اصلی این الگوی رفتاری را بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای، از «برخورد شجاعانه و فعال با دشمنان» به عنوان نخستین شاخص یاد کردند و گفتند: امام راحل در مواجهه با دشمنان هرگز منفعل نشد و همواره فعال و قدرتمند در مقابل آنها ایستاد.
«پرهیز از هیجان زدگیِ ناشی از احساسات و خالی از عقلانیت»، دومین شاخصی بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و افزودند: تصمیمهای امام، شجاعانه و در عین حال مبتنی بر محاسبات عقلانی بود.
حضرت آیتالله خامنهای به سومین شاخص الگوی رفتاری امام اشاره کردند و گفتند: امام خمینی چه در دوران مبارزات و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره اولویت ها را رعایت می کرد و بر موضوع اصلی متمرکز می شد و هیچگاه حواشی را وارد میدان کار خود نمی کرد.
ایشان «اعتماد به تواناییهای مردم و بویژه جوانان و خوش بینی به ملت ایران» و «بی اعتمادی و بدبینی به دشمن» را دو شاخص دیگر در رفتار امام برشمردند و تأکید کردند: امام بزرگوار یک لحظه به دشمن و پیشنهادهای آن اعتماد نکرد و دشمن را به معنی واقعی کلمه، دشمن میدانست.
رهبر انقلاب اسلامی، «اهتمام به همبستگی و اتحاد ملت و مردود دانستن هرگونه دو دستگی و دو قطبی سازی در میان مردم» را از دیگر الگوهای رفتاری امام دانستند و درخصوص هفتمین الگوی رفتاری ایشان گفتند: امام خمینی به نصرت و وعده الهی، ایمان کامل داشت و معتقد بود که اگر کار برای رضای خدا باشد، هیچگونه ضرری متوجه آن نخواهد شد.
حضرت آیتالله خامنه در جمع بندی این بحث تأکید کردند: بعد از امام راحل، راه ایشان را دقیقاً دنبال کرده ایم و به لطف خداوند، از این پس نیز دنبال خواهیم کرد.
ایشان افزودند: به حول و قوه الهی، ما دچار انفعال و ضعف نمی شویم و در برابر زیاده خواهی و زورگویی دشمنان می ایستیم، هیجان زده و احساسی تصمیم نمی گیریم و به جای متن، وارد حاشیه ها نمی شویم، اولویتهای خود را به توفیق الهی تشخیص خواهیم داد، به مردم و تواناییهای آنها بخصوص جوانان اعتماد خواهیم کرد اما به دشمن مطلقاً اعتماد نمیکنیم، مردم عزیزمان را از دو دستگی و دو قطبی برحذر می داریم و به نصرت الهی اطمینان داریم و شک نداریم که ملت ایران با این ایمان و انگیزه و با این امید، قطعاً پیروز خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود به تشریح نقشه دشمن در مقطع فعلی پرداختند و با تأکید بر اینکه، این نقشه بر سه محور «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی» و با هدف سیطره بر کشور متمرکز است، گفتند: در این طراحی، فشار اقتصادی از طریق تحریم ها و جلوگیری از همکاری اقتصادی کشورها با ایران اعمال خواهد شد.
ایشان خاطرنشان کردند: آنها بر خلاف تبلیغات دروغین خود که می گویند هدف تحریم ها، حکومت ایران است، ملت را هدف گرفته اند تا با فشار به مردم، نظام اسلامی را به تسلیم در مقابل زورگویی ها وادار کنند اما دشمنان، نه ملت ایران را شناخته اند و نه نظام اسلامی را زیرا به فضل الهی و با تلاش مسئولان و همت مردم، آنها در این بخش از طراحی خود، بکلی ناکام خواهند ماند.
رهبر انقلاب به محور دوم نقشه دشمن یعنی فشار روانی اشاره کردند و با مهم دانستن این محور، افزودند: دشمن در این بخش از طراحی خود درصدد است نقاط قوت نظام اسلامی و عناصر اقتدار ملی را به نقاط ضعف و چالش برانگیز تبدیل کند تا ملت ایران نسبت به این نقاط قوت بدبین و دلسرد شوند.
رهبر انقلاب اسلامی به عنوان نمونه، «پیشرفتهای هسته ای» را یکی از نقاط قوت و افتخار فناوری و دانش کشور دانستند و گفتند: توانایی دانشمندان و متخصصان جوان کشور در تولید اورانیوم غنیشدهی بیستدرصد، در شرایطی که طرف مقابل انواع شروط و مشکلات را برای تأمین اورانیوم بیستدرصد جهت مصارف پزشکی مطرح کرده بود، نماد قدرت علمی و فناوری و یک نقطه قوت بزرگ ملی است که برای کشور مایه آبرو شد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اکنون دشمن تلاش دارد تا با کار روانی و ریشه ای، این نقطه قوت ملی را به مسئله ای چالش برانگیز تبدیل و ملت را نسبت به آن بدبین کند.
ایشان «توانایی موشکی» را یکی دیگر از نقاط قوت و زمینه ساز «امنیت» کشور دانستند و افزودند: در دوران جنگ تحمیلی بهدلیل آنکه ما سلاح دفاعی و توان موشکی نداشتیم، از شهرهای مرزی تا تهران شبانه روز، زیر آتش موشکی بودند اما اکنون با همت متخصصان جوان، ما به قدرت اول موشکی منطقه تبدیل شده ایم و دشمن می داند که اگر یک موشک بزند، با ده موشک پاسخ خواهد گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: دشمن با یک عملیات روانی بر روی این نقطه قوت متمرکز شده است و متأسفانه عده ای هم در داخل، با او همصدا شده اند.
حضرت آیتالله خامنهای، «عدالت خواهی بین المللی» و حمایت از ملتهای مظلوم را یکی دیگر از نقاط قوت جمهوری اسلامی خواندند و گفتند: در حالیکه حمایت از فلسطین و نیروی مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه، مایه آبرو برای جمهوری اسلامی است، دشمن تلاش دارد تا آن را تحت عنوان «دخالت ایران در منطقه» به یک مسئله چالش آفرین تبدیل کند.
ایشان با اشاره به همنوایی برخی عوامل داخلی با دشمن در این خصوص، افزودند: همین عوامل که چند سال پیش در تهران و در راهپیمایی روز قدس، شعار «نه غزه نه لبنان» سردادند، موجوداتی حقیر و کمک کنندگان به جنگ روانی دشمن هستند و این مایه سرافکندگی آنهاست.
رهبر انقلاب اسلامی به یک نمونه دیگر از عملیات روانی دشمن اشاره کردند و گفتند: بیگانگان و عده ای در داخل در تبلیغات خود اینگونه وانمود می کنند که اگر ایران، شکل معیوبی از برجام را که درصدد تحمیل آن هستند، نپذیرد، جنگ خواهد شد، خیر این حرف دروغ است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به برخی حرفهای بعضی مسئولان اروپایی گفتند: به نظر می آید این دولتها توقع دارند ملت ایران هم تحریم ها را تحمل کند، هم از فعالیتهای هسته ای که نیاز قطعی آینده ایران است دست بردارد و هم محدودیتهای تحمیل شده بر ایران را ادامه دهد اما آنها بدانند که این خواب آشفته تعبیر نخواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: ملت و دولت ایران این را تحمل نخواهد کرد که هم تحریم باشد هم در محدودیت و حبس هسته ای.
ایشان مسئولان سازمان انرژی هسته ای را موظف کردند به سرعت آمادگیهای لازم را برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو (البته فعلاً در چارچوب برجام) فراهم آورند و مقدمات اجرای مسائلی را که رئیس جمهور دستور داده اند از همین فردا آغاز کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در جمع بندی مطالب مربوط به محور عملیات روانی دشمن خاطرنشان کردند: آنها تلاش دارند تا با جنگ روانی، ما از نقاط قوت و عناصر اقتدار ملی خود دست برداریم تا بیگانگان راحت تر بر کشور و ملت و سرنوشت آینده ما مسلط شوند اما ملت ایران، در مقابل این حرکت ایستاده است.
حضرت آیتالله خامنهای فشار عملی را سومین محور نقشه جاری دشمن در مقابله با ملت بزرگ ایران برشمردند و افزودند: برنامه قطعی دشمن این است که با سوء استفاده از مطالبات مردمی، در کشور آشوب ایجاد کند اما سر آنها قطعاً به سنگ خواهد خورد.
رهبر انقلاب در تشریح بیشتر این نقشه مزورانه افزودند: ممکن است در نقطه ای یا شهری، کارگران یا کسان دیگری از مردم مطالباتی داشته باشند، دشمن در این موارد با تعداد معدودی نفوذی و افراد خبیث و اشرار، سعی می کند اجتماع آرام مردم را به حرکت ضدامنیتی و آشوبگرانه تبدیل و نظام و ملت را بدنام کند.
حضرت آیتالله خامنهای با توصیه مؤکد به مردم برای هوشیاری کامل در مقابل این نقشه دشمن تأکید کردند: اعتقاد راسخ دارم دشمنان این بار هم کور خوانده اند و مردم عزیز با قدرت، شهامت و هوشمندی در مقابل این طرح و توطئه می ایستند.
ایشان حضور مردم در صحنه را بسیار مهم خواندند و با اشاره به برگزاری مراسم روز جهانی قدس در جمعه همین هفته افزودند: به فضل الهی، و به برکت حضور پرشور مردم روز قدس امسال از سالهای گذشته، قوی تر و پرشورتر برگزار خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در پایان سخنانشان به زبان عربی و خطاب به جوانان غیور عرب منطقه گفتند: امروز روز عمل و اقدام شما است و باید خود را برای پیشرفت و استقلال و آزادی کشورهایتان آماده کنید.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به خضوع و ذلت برخی دولتهای عربی در مقابل آمریکا و عدم اتخاذ موضع قوی برابر دشمن صهیونیستی، افزودند: برخی دولتهای عربی، اکنون دشمن ملتهای خود شده اند و در چنین شرایطی مسئولیت جوانان غیور عرب، بر هم زدن این معادله باطل است.
ایشان با تأکید بر اینکه آینده متعلق به جوانان است و آنان باید با عمل و ابتکار، خود را برای آینده آماده کنند گفتند: اگر آینده به درستی ساخته شود، قطعاً همه ملتهای مسلمان و عرب بخصوص جوانان این کشورها، از آن بهره مند خواهند شد.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان کشورهای اسلامی گفتند: از هیمنه جبهه کفر نهراسید و به وعده نصرت الهی ایمان راسخ داشته باشید.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به در پیش بودن روز جهانی قدس تأکید کردند: حضور در این راهپیمایی و دفاع از مردم مقاوم و مجاهد و مظلوم فلسطین، در واقع گامی مهم در مسیر ساختن آینده بهتر است.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان برای توفیق جوانان کشورهای اسلامی و ادامه مسیر مقاومت دعا کردند.
محورهای بیانات رهبر انقلاب در حرم امام خمینی
همزمان با سالروز ارتحال بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی رحمهالله، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای KHAMENEI.IR جمعبندی بیانات معظمله در طول بیست و نه سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی را در چهار محور «شخصیت امام خمینی» ، «مکتب امام خمینی» ، «وصیتنامه امام خمینی» و «جهان اسلام» به صورت نموداردرختی در قالب فایل پیدیاف منتشر کرده است.
نماهنگی از حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
نماهنگ | یاد امام و شهدا
حضرت آیتالله خامنهای سحرگاه چهارشنبه ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ و در آستانهی ایامالله دههی فجر، در مرقد مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی و گلزار شهدای بهشت زهرا سلاماللهعلیها حضور یافتند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخش هایی از حضور رهبر انقلاب را در نماهنگ «یاد امام و شهدا» را منتشر میکند.
جرقهای که شاه را بر انداخت!
گزارشی درباره نقش آیتالله سیدمصطفی خمینی در نهضت انقلاب اسلامی از نگاه حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
آبان ماه ۵۶؛ حاج آقا روحالله مثل همیشه پنج دقیقه قبل از تشییع در جمع مردم در مسجد جواهری نجف حاضر شدند؛ تنها صد قدم همراه جماعت، پشت سر پیکر فرزندشان حرکت کردند، بعد راهشان جدا شد. جماعت، حاج آقا مصطفی را به سمت محل دفنش در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیهالسلام میبردند و حاج آقا روحالله به خانه برمیگشتند. آن روزها در نجف کسی اشک پدر داغدیده را ندید. خبر شهادت را هم که به او دادند، پدر دستشان را بر زمین گذاشتند و کمی سکوت کردند، بعد هم سه بار گفتند اناللهواناالیهراجعون. پس از آن بود که در مراسمی فرمودند: «او امید آیندهی اسلام بود»... «من امید داشتم که این مرحوم شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد، ولی، لا رادَّ لَقضائِهِ وَ اِنَّ اللهَ لَغَنیٌ عَنِ العالمین.» شهادت حاج آقا مصطفی خمینی حادثهای بود با لطمهای جبرانناپذیر؛ اما خداوند متعال در همین حادثه نیز خیری قرار داده بود.
پس از شهادت حاج آقا مصطفی در سراسر کشور مجالس ترحیمی از سوی دوستداران امام و نهضت اسلامی برگزار شد و این، سرآغاز سلسلهی مراسمهای چهلم متعدد شهدای قیامهای مردم در شهرهای قم، تبریز و... شده بود. در کنار تأثیر شهادت حاج آقا مصطفی در روند پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی علت و انگیزهی دشمن از حذف او حائز اهمیت است. نسبت حاج آقا مصطفی با رهبری نهضت و ویژگیهای شخصیتش او را به یکی از اصلیترین یاران نهضت حضرت امام خمینی رحمهالله تبدیل کرده بود.
بیجهت نبود که حضرت آیتالله خامنهای در دومین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی میگوید: «مصطفی امید آیندهی ما و خمینیِ آیندهی ایران بود. آن استعداد و دانش زیاد، روحیّهی بسیار خوب و عالی و اندیشهی درست، میتوانست برای آیندهی ایران ذخیرهای پایانناپذیر باشد و حادثهی شهادت او، میتوانست نشاندهندهی شخصیت معنوی او باشد.»[۱]
بررسی نقش شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در نهضت اسلامی مردم ایران، علّت بیان چنین عبارات مهمّی را روشنتر میکند. آنچه در ادامه میآید نگاهی گذرا به نقش محوری ایشان در نهضت مبارزه و تأثیر شهادت او بر پیشبرد انقلاب اسلامی با محوریّت سخنان حضرت آیتالله خامنهای است.
مفسّر اعلامیّههای امام
اگر از پیشینهی مبارزاتی حاج سیّدمصطفی خمینی قبل از آغاز نهضت امام و همچنین ارتباطش با فدائیان اسلام صرفنظر کنیم، شاید بتوان اوّلین فصل ورود آشکار وی به مبارزات را سال ۴۱ دانست؛ مقطعی که حتّی برخی از بزرگان علم و سیاست نسبت به مسائل سیاسی کشور غافل بوده یا سادهانگاری میکردند. حضرت آیتالله خامنهای دربارهی هوش و درک سیاسی حاج آقا مصطفی میگویند: «از لحاظ سیاسی مرحوم حاج آقا مصطفی فرد فوقالعاده با استعدادی بود. در هر کاری و در هر چیزی که وارد میشد، آن استعداد و هوشمندی فوقالعاده در ایشان محسوس بود و در آن کار، خودش را نشان میداد. ... بعد از آنکه همهی روحانیّت قم به تبع امام رحمهالله وارد میدان مبارزه شدند و امام رحمهالله محور این مبارزه قرار داشتند، ایشان هم که فرزند امام رحمهالله بودند، مثل همه وارد مقولات سیاسی و مبارزه شدند و مسائل سیاسی را بسیار خوب میفهمیدند. یادم میآید که ایشان بعضی از اعلامیههای امام رحمهالله را تفسیر میکرد. در همان اواخر سال ۴۱ و اوایل سال ۴۲ بعضی از اعلامیههای امام رضواناللهتعالیعلیه را یک معانی و تفاسیری میکرد که خیلی جالب و شیوا بود. آدم میدانست که ذوق دارد و میفهمد که همینجور درست است. درک سیاسی خوبی داشت. ... بسیار درک سیاسی ایشان بالا و واقعبینانه و تیز بود.»[۲] نمونهای از این درک سیاسی بالا، اعتقاد به اهمّیّت تبلیغات خارج از کشور از همان ابتدای نهضت است؛ بهعنوان نمونه بر اساس اسناد ساواک، در همان سال ۴۱ که به همراه والدهی مکرّمهشان به زیارت عتبات عالیات رفته بودند، در عراق هم فعّالیّت سیاسیشان ادامه داشت.[۳] بعدها نیز علاوه بر برنامههای مفصّل ایشان در ایّام حج[۴] و سفرهای متعدّد زیارتی با محتوای مبارزاتی، نمایندگانی از جانب ایشان به برخی کشورهای حاشیهی خلیج فارس رفتند.[۵]
مدیرِ بیتِ مبارزه
پس از بازگشت از عتبات، مدیریّت فعّالیّتهای سیاسی بیت امام خمینی رحمهالله کاملاً بر عهدهی فرزندشان حاج آقا مصطفی بود. «ایشان بهعنوان یک شخصیّت فاضل، باسواد، فهیم و با ذکاوت در دستگاه امام رحمهالله بود. و این طبیعی است کسی که دُوروبَر شخصیّت بزرگی مثل امام رحمهالله باشد و در این حد از استعداد و هوش هم باشد، روی جهتگیریها و روند کار مبارزه اثر میگذارد و لذا وجود ایشان مؤثّر و حضورشان در دوران مبارزه و در شور مبارزه در بیت امام رضواناللهتعالیعلیه همیشه مشهود بود. ضمناً لازم است همینجا این مطلب را بگویم که ایشان در بیت امام که حضور پیدا میکرد، داخل جمعیّت مینشست و مثل یک طلبه بود؛ یعنی کسی که ایشان را نمیشناخت، تصوّر نمیکرد این آدم پسر برجستهی امام و صاحب این بیت باشد که همه بهخاطر او و به احترام او به اینجا آمدهاند. از زمانی که مبارزه شروع شد، منزل امام رحمهالله محل رفتوآمد بود و طلّاب و فضلا از تهران و کسانی که در کوران مبارزه بودند به این خانه مرتّب در رفتوآمد بودند و اعلامیّههای امام رحمهالله که تکثیر میشد و پلیکپی شدهاش به بیت امام میآمد، آنجا بین افراد توزیع میشد. لذا در داخل خانهی امام رحمهالله و بیرونی آن خیلی فعّالیّت انجام میگرفت و هر وقت ما آنجا میرفتیم -که غالباً هم از هر فرصتی استفاده میکردیم و هر روز تقریباً منزل امام رضواناللهتعالیعلیه میرفتیم- آنجا محلّ بحث بود و بحثهای سیاسی میشد، یعنی یک کانون مبارزه بود که البتّه خود امام رحمهالله در میان جمع نبودند امّا در اتاق خودشان ملاقاتهایی با ایشان انجام میگرفت و این ملاقاتها گاهی خصوصی و گاهی هم عمومی بود. امّا منهای ملاقات با امام رحمهالله، این جمع در بیرونی بیت امام مرتّب حضور داشتند و حاج آقا مصطفی هم در این جمع بود. من از خاطر نمیبرم آن منظرهی نشستن حاج آقا مصطفی را. برخلاف غالب ابنای آقایان علما و بزرگان که معمولاً یک حالت صاحبخانگی و همهکارگی و محور شدن پیدا میکنند و افراد را به خودشان جذب میکنند و با تحکّم در بین آن بیوتی که ما آنوقتها میدیدیم، یک چنین چیزهایی معمول بود، ولی مطلقاً از حاج آقا مصطفی در بیت امام با آنهمه شلوغی و رفتوآمد و رونقی که این بیت داشت، چنین چیزهایی مشهود نبود. درحالیکه حضور ایشان در آنجا محسوس بود، چنانکه خط میداد و رأی و نظر میداد و قاعدتاً با امام رحمهالله هم لابد صحبت میکرد و ماها هم که مرتّب به آنجا رفتوآمد داشتیم، همیشه نظراتش را میشنیدیم، به این معنا که بحث میکردیم و هر کس یک چیزی میگفت. ایشان هم صاحبنظر بود.»[۶]
اوّلین فریاد قیام ۱۵ خرداد
جنایات رژیم شاه ادامه داشت؛ حمله به دانشگاه، حمله به حوزههای علمیّه در قم و فاجعهی مدرسهی فیضیّه و حادثهی مدرسهی خان (حضرت آیتالله بروجردی). دستِآخر هم که دستگیری امام پس از سخنرانی افشاگرانه در عاشورای ۴۲، اوج ماجرا را رقم زد.
حاج آقا مصطفی که از نزدیک شاهد هجوم مأموران و دستگیری پدرش در نیمهشب بود، نقش بسیار مهمّی را در افشای این واقعه ایفا نمود. ساعت ۹ صبح روز ۱۵ خرداد و ساعاتی پس از دستگیری امام خمینی، صحن مطهّر حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مملو از جمعیت بود و مردم شعار میدادند: «یا مرگ یا خمینی» و «خمینی بتشکن آزاد باید گردد». آقا مصطفی هم روی منبر کوتاهی روبهروی ایوان آیینه نشسته بود و برای مردم صحبت میکرد.
حضرت آیتالله خامنهای که آن روزها برای افشای جنایات رژیم در واقعهی فیضیّه به بیرجند مسافرت کرده و پس از دستگیری و بازجویی به مشهد منتقل شده بود، نقش حاج آقا مصطفی در آگاهسازی مردم و راهاندازی حرکت اعتراضی نسبت به دستگیری امام را اینگونه شرح میدهند: «نقش دیگر ایشان بعد از حادثهی ۱۵ خرداد بود. ایشان راوی و شاهد نزدیک حادثه بود. هنگامی که امام رحمهالله را دستگیر کردند، اولین کسی بود که فریادش را بلند کرد و مردم قم را در جریان گذاشت و این فریاد رسای حاج آقا مصطفی بود که مردم را برانگیخت و آنها به هوش آمدند و بیدار شدند و فهمیدند که چه حادثهای واقع شده و امامشان را بردهاند. البتّه من آنوقت قم نبودم، یعنی در مأموریّت بودم تا مسائل قم را در منبر بیان کنم، امّا شنیدم مردم در صحن قم جمع میشدند و چند نفر از طلبههای فعّال و جوان و مبارز و همچنین چند نفری از کسبهی قم که به نام و نشان معروف هستند، اینها آن اجتماع را از لحاظ شعار و غیره هدایت میکردند و کمک میکردند و در این بین حاج آقا مصطفی میآمدند روی منبر و حضور ایشان در صحن، آن هم درحالیکه از در و دیوار خون و آتش میبارید و بوی مرگ میآمد، واقعاً حرکت عجیبی بود. بهطوری که نقل میکنند مردم را به هیجان آورده بود و کانون مبارزه از همان جایی شروع میشد که حاج آقا مصطفی در صحن و در میان جمعیّت حاضر میشد. خلاصه اینکه حاج آقا مصطفی، این مرد شجاع، حقّاً و انصافاً این شایستگی را داشت که ما او را فرزند یک چنین مرد عظیم و چهرهی بزرگی بدانیم و شجاعتش را هم داشت که در موضع پسر امام رحمهالله ظاهر بشود.»[۷]
رابطِ امام و انقلابیون
تلاش برای آزادی پدر، فعّال نگه داشتن نهضت امام و مدیریّت بیت ایشان، سه مسئولیّتی بود که شهید مصطفی خمینی بر دوش کشیده و شاید هیچکس در آن شرایط بحرانی، نمی توانست اینگونه ایفای نقش کند. حضرت امام رحمهالله پس از حدود دو ماه، از بازداشتگاه به منزلی در داودیه و سپس قیطریهی تهران منتقل و در آنجا به مدّت حدود یکسال تحت کنترل و حفاظت بودند. در این مدت آقا مصطفی به عنوان رابط بین امام رحمهالله و یارانش ایفای نقش میکرد. ساواک در گزارشی در اینباره چنین مینویسد: «طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیتالله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس میباشد، چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.»[۸]
حضرت آیتالله خامنهای یکی از این معدود افرادی بود که موفق شده بود در این ایام به دیدار حضرت امام خمینی برود. ایشان خاطرهی این دیدار را اینگونه بازگو میکنند: «پس از بازداشت ایشان را آوردند در منزلی که در آن منزل با همهی خانوادهشان تقریباً محصور بودند، حاج آقا مصطفی هم در خدمت امام بود. من خاطرهی خیلی لذتبخشی از سال ۴۲ دارم و آن این است که من از زندان آزاد شده بودم و خیلی مشتاق بودم که بروم امام رحمهالله را زیارت کنم. آمدم با زحمت منزل امام رحمهالله را که در قیطریهی شمیران بود پیدا کردم. وقتی رسیدم آنجا دیدم پاسبانها آنجا هستند و نمیگذارند کسی خدمت امام برود. خیلی ساده به پاسبانها گفتم که من از زندان آزاد شدم و شاگرد امام رحمهالله هستم و اصرار کردم که میخواهم بروم ایشان را زیارت کنم. یکی از آنها مخالفت و دیگری موافقت کرد. بالاخره پس از اصرار زیاد با ده دقیقه ملاقات موافقت کردند. گفتم باشد و تا بیت امام با عجله دویدم و در زدم. حاج آقا مصطفی در را باز کرد. دیدن حاج آقا مصطفی در آنجا بعد از مدتی که ایشان را ندیده بودم خیلی برای من جالب بود. رفتیم خدمت امام. دقایقی خدمت امام بودم و آمدم بیرون و قدری هم با حاج آقا مصطفی صحبت کردم و بعد آمدم. به هر حال ایشان خدمت امام بودند که این جزو آن لحظات حساس زندگی امام رحمهالله محسوب میشود.»[۹]صدور نامه و اعلامیههای مختلف[۱۰]، ملاقات با مراجع تقلید[۱۱] و ارتباط مستمر با مبارزین[۱۲]، از جمله فعّالیّتهای مرحوم سیّد مصطفی در این مدّت بود که منجر به احضار ایشان به شهربانی و تذکّرات جدّی شد.[۱۳]
حاج آقامصطفی در بازجویی: «کاپیتولاسیون یعنی حیثیتفروشی»
چند ماه بعد لایحهی کاپیتولاسیون تصویب شد، نطق تاریخی حضرت امام خمینی رحمهالله در ۴ آبان در سالگرد ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها فریاد بلند اعتراض علیه این اقدام بود. بیانیهی امام، علیه این لایحه هم لرزه بر پیکرهی رژیم انداخت. پهلویها هم که حضور امام را در ایران دیگر نمیتوانستند تحمل کنند ایشان را شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید کردند.
این بار نیز چون گذشته، حاج سیّد مصطفی به سرعت وارد عمل شده و راهی منزل برخی مراجع و علما همچون حضرات آیات میرزا هاشم آملی و نجفی مرعشی شد. ساواک که سابقهی فعالیتهای مؤثر او هنگام دستگیری امام را در خاطر داشت، در همان روز اوّل حریم بیت آیتالله مرعشی را نیز شکسته و پس از اهانت به ایشان، سیّد مصطفی را نیز دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل نمود.[۱۴] بازجویی از آقامصطفی از ۱۹ تا ۲۸ آبان ادامه مییابد. آقامصطفی در بازجوییها مقاوم و محکم ظاهر میشود. او در پاسخ به علت واکنش تند پدرش در برابر کاپیتولاسیون اینطور پاسخ میدهد: «این یک مسألهای است که تحمیل به ملت میباشد و تقریبا به حکم حیثیتفروشی و آزادگیفروشی و شخصیتفروشی هست، اینکه بلافاصله یا با یکی دو روز فاصله، وام را از دولت آمریکا گرفتند و این خود دلیل است که بیگانگان برای دادن وام چنین چیزی میخواستند»[۱۵]
حضرت آیتالله خامنهای دربارهی دستگیری آقا مصطفی میگویند: « ایشان مدتی هم در زندان بودند. حتی آن مدتی که در قم بودند، دستگاه شدیدا روی ایشان حساسیت داشت به حدی که از وجود حاج آقا مصطفی خائف بود. زندان رفتن هم برایشان تأثیری نگذاشت چون حاج آقا مصطفی آدمی نبود که از زندان بشکند، بلکه زندان او را هر روز آب دیدهتر میکرد.»[۱۶]
تبعید و زندان، فرصتی برای خودسازی
حضرت امام رحمهالله بیخبر از دستگیری فرزندشان در نامهای از ترکیه، حاج آقامصطفی را وکیل تام الاختیار خود قرار داده[۱۷] و او نیز برای استمرار این مسیر، طی نامهای از زندان حجتالاسلام اشراقی را از جانب خود وکیل میکنند.[۱۸] حاج سید مصطفی در طول مدّت ۵۷ روز حبس و بازجوییهای مفصل[۱۹]، هیچ درخواستی جز رفتن به ترکیه مطرح نکرد. هرچند که از داخل زندان نیز به بهانهی کسب خبر از سلامتی حضرت امام رحمهالله، با استمداد از علما و مراجع، آنان را به تکاپو وا میداشت.[۲۰]رژیم شاه هم که فکر میکرد با دستگیری و یا تبعید حضرت امام رحمهالله و فرزندش و ایجاد رعب و وحشت، به این نهضت خاتمه میدهد، با آزادی سید مصطفی به شرط تبعید به ترکیه موافقت نمود. حضرت آیتالله خامنهای برخی نتایج و آثار این بازداشت و تبعید را چنین بیان میکنند: « بعد از آنکه در سال ۱۳۴۳ تعرض شدید امام رحمهالله نسبت به ماجرای کاپیتولاسیون منجر به تبعید امام خمینی رحمهالله از ایران شد، ایشان را هم گرفته و به ترکیه تبعید کردند و آنجا در خدمت امام بودند. قبل از آن واقعه، مرحوم آقا مصطفی طعم زندان را چشیده بود، در زندان قزل قلعه و زندانهای دیگر. در سلولهای تنها، روزها و شبهای غربت، تنهایی و محنت را گذرانده بود. اما این تبعید برای او از دو جهت مهم و آموزنده بود: ۱- زندان برای همه کلاس بود. تنهایی درزندان بزرگترین معلم بود. لازم نبود که انسان در زندان با بزرگان و یا روشنفکرانی همسلول و همبند باشد تا از آنها درسی بیاموزد. بلکه انسان از تنهایی زندان درس میگرفت. و از مطالعه، در خود فرورفتن و شناسایی نقاط ضعف و قوت خود، مطالبی ارزشمند میآموخت. این یک جهت بود که برای او و دیگران عمومیت داشت. ۲- نقطه مثبت دیگری که در این تبعید وجود داشت مجاورت با امام رحمهالله بود. خیلی طبیعی بود که در سالهای گذشته این فرزند برومند فاضل فرصت پیدا نکند که با پدر بزرگوار خود که مشغول کارهای تحقیقی، علمی و همهگونه کار یک روحانی اندیشمند بود، چندان ساعت دراز و طولانی را بگذراند.... اما تبعید در ترکیه این فرصت را به این پسر با استعداد و لایق داد که بیش از یکسال شبانهروز با امام رحمهالله باشد و از امام رحمهالله بیاموزد. نه فقط دانش و اندیشهی انقلابی، تجربههای سیاسی عمیق یا خاطرات گذشته زندگی پرماجرای امام رحمهالله را، بلکه بیش از همه، روحانیّت، معنویت و عظمتی که در روح امام رحمهالله همواره وجود داشت و عرفان، بینش معنوی و حکمتآموز امام را بیاموزد. این فرصت برای این پسر لایق بسیار ارزنده بود و از این فرصت بهرهها برد. بعد از آنکه این پدر و پسر از ترکیه به نجف منتقل شدند، در طول سالیان تبعید در نجف کسانی که توانسته بودند با ایشان ملاقات کنند، می گفتند آقا مصطفی شخصیت دیگری شده است.»[۲۱]
شهادت حاج آقامصطفی؛ جرقه ای که شاه را برانداخت
پس از استقرار در نجف اشرف مرحله جدیدی از نهضت امام خمینی رحمهالله آغاز شد که با دورههای قبل تفاوت داشت. در این مرحله سیّد مصطفی پس از امام رحمهالله نقش اوّل را در هدایت نهضت ایفا میکرد. انتشار افکار و اندیشه های امام رحمهالله از طریق توزیع رسالهی عملیه، اعلامیهها و سخنرانیها، ارتباط با مبارزین و راهنمایی آنها، سفرهای گوناگون به کشورهای اسلامی[۲۲] و واگذاری مأموریتهای مختلف به یاران امام رحمهالله [۲۳]، از جمله فعّالیّتهای اثرگذاری بود که ایشان در طول ۱۲ سال حضور در عراق انجام داد.[۲۴] فعالیتهای ایشان سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ به دنبال برانگیختن حضرت آیتالله حکیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شود. حسن البکر رئیسجمهور وقت عراق به او هشدار داد که اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کند و با مخالفان رژیم عراق در ارتباط باشد، تصمیمی دربارهتان میگیرم که ممکن است موجب ناراحتی پدرتان شود و جالب این که سپهبد نصیری رئیس ساواک در سال ۱۳۴۲نیز او را با تعابیری از این دست تهدیدکرده بود. مجموع این مسائل، جایگاهی را برای فرزند رهبر نهضت به وجود آورد که رحلت اسرارآمیزش نیز در برافروختن شعله های خشم مردم علیه رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود.
سحرگاه یکم آبان سال ۱۳۵۶ خبری تکاندهنده همه راغافلگیر میکند؛ درگذشت فرزند ارشد امام خمینی رحمهالله. مرگی مشکوک و ناگهانی در ۴۷ سالگی. شاهدان متعددی که بالای سر جنازهی ایشان حاضر بودند شهادت میدهند که لکههای سبز رنگی بر قسمتهای مختلف بدن ایشان ظاهر شده بود که حکایت از مسمومیت ایشان داشت. جنازهی ایشان پس از غسل با آب فرات و طواف در عتبات مقدسه کربلا، در نجف تشییع و پس از اقامه نماز توسط حضرت آیتالله خوئی در جنب ایوان حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام دفن شد.
چند روز پس از شهادت آقامصطفی، امام خمینی رحمهالله در ابتدای درس خود با اشاره به اینکه خداوند تبارک و تعالی الطاف خفیهای دارد، از دست دادن آقا مصطفی را جزو این الطاف خفیه معرفی میکنند. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین این تعبیر حضرت امام رحمهالله و آثار این لطف خفیه در پیشبرد نهضت مبارزه میگویند: «مسأله شهادت ناگهانی این روحانی بزرگ و شخصیت عالی قدر، جریان مبارزات را در ایران از یک گذرگاه بسیار حساسی گذراند و مبارزات را وارد یک مرحله جدید و همه افراد را به شخصیت والای امام رحمهالله - این پدر صبور و بردبار- واقف کرد. در حقیقت مهمترین وسیلهای که توانست این مبارزه را در شکل تودهای عجیب و جدید در عرصهی تاریخ ایران حاضر کند، این حادثهی بزرگ و این شهادت پرارج بود. بنابراین همانطوری که حضرت امام فرمودند"مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی بود" این یک لطف الهی بود. لطفی که سادهاندیشان، ظاهربینان و سطحینگران آن را به صورت لطف نمیدیدند و آنچنان که شایسته بود برداشت نمیکردند. بعد از آن هم روشن است که دستگاه حاکم از این حادثه چگونه میخواست استنتاج کند. امّا رهبر عظیمالشأن انقلاب و مردم بیدار و آزاده از این حادثه چگونه استفاده کردند. این مطالب را فقط به این خاطر نگفتم که نسبت به شخصیت مردی بزرگ سخنی گفته باشم که دانستن آن برای شما خواهران و برادران لازم است، و همچنین شخصیت ناشناختهی این شهید را به شما بشناسانم، بلکه بیشترین تأکید من برسخن گهربار امام است که فرمودند او امید آیندهی ما بود.»[۲۵]
از روز شهادت حاج آقامصطفی تا چهلم ایشان سلسله مجالس ترحیم متعددی در شهرهای مختلف ایران برپا شد و تلاشهای رژیم شاه برای جلوگیری از این مجالس ترحیم نتیجهای نداشت. اهانت روزنامه اطلاعات به حضرت امام خمینی رحمهالله در دیماه همان سال منجر به قیام ۱۹ دی مردم قم شد. سرکوب قیام مردم تبریز در اربعین شهدای ۱۹دی قم منجر به شکلگیری سلسله مراسمات اربعین در سراسر کشور شد که فرآیند سقوط رژیم شاهنشاهی را تسریع کرد.
طرح و برنامههای دشمن
در بین افراد فعال در نهضت مبارزه افراد پرکار و پرتلاشی وجود داشتند اما آنچه حاج آقامصطفی را برجستهتر میکرد، جامعیت ایشان در ابعاد مختلف بود. جامعیت علمی و سواد فقهی ایشان، اعتقاد به براندازی رژیم شاه، فعالیت مستمر در مسیر مبارزه، ارتباط خوب با طیفها و جریانهای مبارز و علما و مراجع ایران و عراق ویژگیهایی بود که میتوانست حاج آقامصطفی را در ردیف عالیترین نظریهپردازان انقلاب اسلامی و برجستهترین سیاسیون انقلاب قرار دهد. برخی عامل شهادت حاج آقامصطفی را رژیم شاه، برخی رژیم بعث عراق و برخی دیگر توطئهی مشترک ساواک و سیستم اطلاعاتی عراق میدانند چرا که رژیم بعث از نزدیکی حاج آقامصطفی و حضرت آیتالله حکیم خشمگین بود. فارغ از اینکه عامل شهادت حاج آقامصطفی رژیم شاه بود یا رژیم بعث عراق، واقعیت تاریخی -به تعبیر امام رحمهالله- از دست رفتن امید آیندهی اسلام و ایران بود. حضرت آیتالله خامنهای در تشریح این نکته میگویند: « امّا همین جمله را نیز از این نقطه نظر نگاه میکنیم که امید آیندهی ایران، تجلیل و ستایشی از این شهید بزرگوار است و مایهی غم و تأسفی برای ما، از دیدگاه دیگری مینگریم که به درستی احساس کنیم که دشمنان ما، دشمنان سوگندخوردهی این ملت و انقلاب تا چه اندازه آیندهنگری و برنامه ریزی دارند که پیش از آن که همه ما بدانیم که این شهید، امید آینده ایران بود و پیش از آن که عناصر فعال و مبارز ما به درستی شناخته باشند که چه عنصری از دست آنها گرفته میشود، دشمن این را کشف کرده بود. دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی دشمن این مطلب را پیش از ما دانسته و فهمیده بود و لذا درصدد علاج برآمده و آیندهنگری کرد. فردای ایران را دید، ایرانی را دید که مردم در جستجوی شخصیتهای قابل اطمینانی هستند که برگرد آنها جمع شوند و نهضت را که هنوز در نیمه است، به پایان برسانند. دشمن کسی را که میدانست در آن روز امید آینده میتواند باشد و می تواند امید ببخشد، از میان ما برداشت. آن چیزی را که ما میتوانستیم دستمایهی حیات سیاسی و اجتماعی خود کنیم، از ما گرفت. پس دشمن، آیندهنگر و دوراندیش است. دشمن با ما به شکل روزمره برخورد نمیکند، او قبلا نقشهها را طرح میکند و فردا و پسفردا را میبیند و بر طبق محاسبات دقیق آن را حدس میزند و در مقابل آنچه پیش خواهد آمد، طرحریزی و برنامهریزی میکند. ما در مقابل چنین دشمنی قرار داریم. حال نتیجهی فهمیدن این واقعیت چیست؟ این نتیجه به نظر من نباید جز این باشد که ما هم خود را در مقابل چنین دشمنی حس کنیم. اولاً ما هم باید آیندهنگری کنیم، با حوادث به شکل روزمره برخورد نکنیم، اندکی دورتر از جلوی چشم خود را ببینیم، احساس خطر کرده و احتمالات را برای آینده در نظر بگیریم؛ ثانیاً نقشه های دشمن را هم نقشه های روزمره به حساب نیاوریم...»[۲۶]
[۱]- سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای بهمناسبت دومین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی ۱۳۵۸/۷/۳۰
[۲]- ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهدیاران، آبان ۸۵، ش۱۲، ص۳
[۳]- امید اسلام(شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بهار۸۸، ص۲۳
[۴]- همان
[۵]- همان، ص۲۵
[۶]- ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهدیاران، آبان ۸۵، ش۱۲، ص۴
[۷]- همان
[۸] _ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله سیدمصطفی خمینی، شماره بازیابی ۳۹۱
[۹]- همان
[۱۰]- امید اسلام(شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک)، ص۳
[۱۱]- همان، ص۱۳
[۱۲]- همان، ص۵ و۶
[۱۳]- همان، ص۸
[۱۴]- همان، ص۴۷
[۱۵] _ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله سیدمصطفی خمینی، شماره بازیابی ۳۹۱
[۱۶]- ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهدیاران، آبان ۸۵، ش۱۲، ص۴
[۱۷]- صحیفه امام، ج۱، ص۴۳۱
[۱۸]- امید اسلام(شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک)، ص۹۹ و۱۰۰
[۱۹]- همان، ص۶۴-۷۶
[۲۰]- همان، ص۹۶
[۲۱]- سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای بهمناسبت دومین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی ۱۳۵۸/۷/۳۰
[۲۲]- امید اسلام(شهید آیت الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک)، ص۳۲۲
[۲۳]- همان، ص۲۰۰ و ۲۱۰
[۲۴]- آیت الله مصطفی خمینی به روایت اسناد، سجاد راعی گلوجه، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان۸۹، ص۴۴-۴۶
[۲۵]- سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای بهمناسبت دومین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی ۱۳۵۸/۷/۳۰
[۲۶]-همان
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
برای تماشای نرم افزارخط امام خمینی (ره)
برروی تصویر بالا کلیک کنید
بیانات رهبری انقلاب در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمهالله)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
سلام و درود و صلوات الهی بر فرزند شایستهی نبیّ مکرّم و احیاگر دین نبوی، امام بزرگوار ما؛ که امروز سالگرد رحلت دردناک آن بزرگوار را بزرگ میداریم و در این روز، به یاد آن بزرگوار این جمع علاقهمند و عاشق گرد آمدهاند.
برادران و خواهران عزیز! بحث امروز من عمدتاً چند نکته است در باب امام بزرگوار و در باب انقلاب؛ اگر مجالی در پایان صحبت پیدا شد، یک سخن کوتاهی هم در باب مسائل سیاست داخلی کشور و مسائل سیاست خارجی عرض خواهم کرد.
البتّه در باب امام و دربارهی این مرد بزرگ، در طول این سالها سخنان زیادی را افراد مطّلع بیان کردهاند ولی اوّلاً آنچه در باب امام و انقلاب -که اینها به هم گره خوردهاند و یاد امام و نام امام از نام انقلاب جدا نیست- گفته شده است، همهی مسائل مربوط به امام و انقلاب نیست؛ ناگفتههایی وجود دارد که باید بمرور در ذهنیّت جامعه قرار بگیرد. ثانیاً آنچه هم در باب انقلاب و در باب امام گفتهاند و گفتهایم و تکرار کردهایم، باید مرور بشود، باید مجدّداً تکرار بشود؛ چون اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت بمرور وجود دارد. اکثر شما میدانید که انگیزههایی برای تحریف شخصیّت امام و تحریف انقلاب -که بزرگترین هنر امام بزرگوار بود- هست. ما باید تکرار کنیم حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفتهایم، باز هم بگوییم و تکرار کنیم و مجال تحریف را از تحریفکنندگان بگیریم. در شرع مقدّس هم همینجور است، در حقایق تاریخی هم همینجور است؛ بسیاری از معارف دینی را مأمور شدهایم که تکرار کنیم؛ مِنبابِ مثال، تلاوت قرآن را بهطور دائم باید تکرار کنیم که حقایق قرآنی از ذهنها هرگز محو نشود؛ یا تاریخ را -تاریخ واقعی و درست را- باید تکرار کنیم. اگر ملّت ما عاشورا را اینجور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیکردند و بیان نمیکردند، ممکن بود این حادثهی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیفتر از آنچه واقع شده است منعکس بشود.
عمدهی خطاب من در بحثهای امروز و صحبت امروز، به شما جوانهای عزیز است؛ علّت هم این است [اوّلاً] که جوانها، دوران حماسههای بزرگ را مشاهده نکردند، ندیدند؛ دوران پیروزی انقلاب را، دوران دفاع مقدّس را، دوران حرکات عظیم و مجاهدتهای بزرگ در مقابل تجزیهطلبان را جوانها [فقط] شنیدهاند و اینها برای جوانهای ما تاریخ است؛ لذا لازم است برای آنها بیشتر توضیح داده بشود و بیان بشود؛ این اوّلاً. ثانیاً ذهن جوانها آماج تحریف تحریفکنندگان است؛ امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما میخواهند کار کنند و نگذارند نسل جوان گستردهی این کشور، با بسیاری از حقایق آشنا بشود. لذا خطاب من امروز به جوانها است.
من عرض میکنم جوانهای عزیز! انقلاب اسلامی که بهوسیلهی امام بزرگوار تحقّق پیدا کرد و با دست تدبیر او ارادهی الهی محقّق شد، صرفاً یک جابهجایی سیاسی نبود که یک گروهی از رأس قدرت کنار بروند، یک گروه دیگر بیایند سر جای آنها؛ این نبود، بلکه انقلاب یک تحوّل عمیق بود؛ هم تحوّلی بود در سیاست کشور -در عرصهی سیاست تحوّل عمیقی بود- هم تحوّلی بود در متن جامعهی ایرانی. در عرصهی سیاست این تحوّل به این معنا بود که یک دیکتاتوریِ بستهی ارثیِ وابستهی به دشمنان و دنبالهرو بیگانگان را که در کشور حاکم بود -یک چنین حکومتی را- تبدیل کرد به یک حکومت مردمپایه که متّکی به مردم است و مستقل است و سربلند است و دارای هویّت است؛ در عرصهی سیاست، این تحوّل عظیم اتّفاق افتاد. در عرصهی متن جامعه هم، جامعهی ما یک جامعهی بیهویّت شده بود؛ ایرانِ با این سابقهی فرهنگی، با این عظمت، با اینهمه دانشمند، با این فلسفه، با این معارف عظیم بشری در این کشور، تبدیل شده بود به یک جامعهی دنبالهرو غرب و بدون هویّت. هدف انقلاب تغییر این وضعیّت بود که جامعه را تبدیل کند به یک جامعهی باهویّت، دارای استقلال، دارای اصالت، دارای خلّاقیّت، دارای حرف نو؛ این انقلاب اسلامی، یک چنین تحوّلی بود که امام بزرگوار به کمک مردم، این انقلاب را به پیروزی رساند.
وقتی امام بزرگوار ما این هدفها را در خلال سخنرانیهای خود و بیانات خود بیان میکرد، درواقع یک هدفهای حدّاکثری را مطرح میکرد؛ به نظر افراد بدبین و وسوسهگر خیلی بعید میآمد که یک چنین هدفهایی را امام بزرگوار بتواند محقّق کند؛ حتّی [به نظر] سیاسیّون. یکی از سیاسیّون معروف معتبر مورد احترام ما، به خود من میگفت که آن روزی که امام مسئلهی از بین رفتن سلطنت در کشور را مطرح کرد، ما گفتیم چرا امام این حرف را میزند؟ اینکه شدنی نیست، اینکه ممکن نیست! یعنی حتّی سیاستمداران پختهی مبارزِ فداکار هم اینجور فکر میکردند. یک هدف حدّاکثری را امام مطرح کرد. شما این هدف حدّاکثری را مقایسه کنید با مثلاً هدف نهضت مشروطیّت؛ هدف نهضت مشروطیّت این بود که بهوسیلهی مجلس، از اختیارات شاه کاسته شود؛ یا فرض بفرمایید مقایسه کنید با هدف نهضت ملّی شدن صنعت نفت؛ هدف نهضت ملّی عبارت بود از اینکه ما نفت را -که در اختیار انگلیسیها بود- بگیریم و در اختیار دولت خودمان قرار بدهیم؛ شما مقایسه کنید بین این هدفهای کوچک و حدّاقلّی، با هدف امام که آن تحوّل عظیم مورد نظرش بود؛ این نهضتهایی که هدفهای حدّاقلّی داشتند، موفّق نشدند، [امّا] امام با آن هدف حدّاکثریِ با آن عظمت موفّق شد. اینها در اوّل کار، یک پیروزیهای مختصری هم به دست آوردند لکن در ادامه شکست خوردند. امام توانست پیروزی کامل به دست بیاورد و این پیروزی را حفظ کند و ماندگار کند.
این یک سؤالی است که چطور امام توانست این حرکت عظیم را به پیروزی برساند و این پیروزی را حفظ کند؛ سرّش بهحسب موازین ظاهری این است که البتّه ارادهی الهی بود لکن اسباب ظاهریِ این پیروزی عبارت بود از اینکه امام توانست جامعهی کشور را، همهی آحاد مردم و بخصوص جوانها را وارد صحنه کند. در هر حرکتی، در هر کشوری که آحاد مردم وارد میدان بشوند و در میدان بِایستند و مقاومت کنند، هدف آنها محقّق خواهد شد؛ این بُروبرگرد ندارد؛ خلاف این هم در هیچ برههای از تاریخ اثبات نشده؛ امام این هنر بزرگ را، این کار عظیم را توانست انجام بدهد که آحاد جامعه و بخصوص جوانها را وارد میدان کند و اینها را در میدان نگه دارد.
از کجا یک چنین تواناییای را امام بزرگوار به دست آورد؟ این، آن نکتهای است که من بر روی آن میخواهم تکیه کنم و برای امروز من و شما درسآموز است. امام یک جذّابیّتهای شخصی داشت، یک جذّابیّتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذّابیّتها آنقدر قوی بود که توانست قشرهای مختلف مردم و از جوانها را وارد میدان کند. با اینکه جوان، هم در دوران مبارزات و هم در دههی اوّل پیروزی انقلاب با جاذبهها، با حرفها، با فکرهای مختلفی مواجه بود، افکارِ چپ و افکار وابستهی به اردوگاه سرمایهداری بود، اینها هم حرفهای رنگینی میزدند، اینها هم حرفهای گوناگونی میزدند، علاوه بر این جذّابیّتهای زندگی معمولی هم وجود داشت در مقابل جوانها و جوان میتوانست آنها را انتخاب بکند؛ امّا جوان، امام را انتخاب کرد، راه امام را انتخاب کرد، نهضت را، مبارزه را، انقلاب را انتخاب کرد؛ چرا؟ بهخاطر همین جذّابیّتهایی که در امام وجود داشت.
برخی از این جذّابیّتها، جذّابیّتهای مربوط به شخص امام بود. امام دارای یک شخصیّت بسیار قوی، بسیار مستحکم، دارای قدرت ایستادگیِ در مقابل سختیها بود. امام دارای صراحت بود، صراحت در بیان. امام دارای صداقت بود، با صداقت حرف میزد؛ همهی مخاطبان امام، صداقت را در گفتهی او احساس میکردند؛ اینها جذّابیّتهای شخصی امام بود. ایمان و توکّل امام به خدای متعال، در رفتار او و در گفتار او -بهطور مساوی- نمایان بود؛ هم رفتار او و هم گفتار او نشانهی ایمان او و توکّل او به خدای بزرگ بود؛ اینها جذّابیّتهای امام بود.
در کنار این جذّابیّتها، بخشی از جذّابیّتها مربوط به اصولی بود که امام ارائه میکرد. مثلاً ازجملهی چیزهایی که امام به مردم ارائه میکرد، اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلام ناب محمّدی. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجّر است، نه اسیر و پابند التقاط(۲) است. در دورانی که هم تحجّر وجود داشت، هم التقاط وجود داشت، امام، اسلام ناب را مطرح کرد؛ این برای جوان مسلمان، جذّاب بود. ازجملهی مبانی اعلامی امام و شعارهای امام، استقلال بود؛ ازجملهی آنها آزادی بود؛ ازجملهی آنها عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بود؛ اینها مبانی امام بود که مطرح میکرد؛ اینها همه جذّاب است.
ازجملهی مبانی امام بیرون آمدن از چنبرهی سلطهی آمریکا بود؛ این چیزی بود که برای جوان ایرانی جذّاب بود. و من به شما عرض بکنم، امروز بیرون آمدن از چنبرهی سلطهی آمریکا برای جوانها [حتّی] در کشورهایی هم که با آمریکا پیمانهای طولانیِ وابستگی دارند، جذّاب است. یعنی مثلاً در کشوری مثل عربستان سعودی که در خدمت هدفهای آمریکا است، شما اگر سراغ جوانها بروید -این دانستهشده و تجربهشده است- خواهید دید که همهی جوانها از وابستگی به آمریکا متنفّرند و علاقهمندِ به جدایی از این سلطهی ظالمانهاند؛ این یکی از خصوصیّات [مبانی امام] بود.
ازجملهی مبانی مطرحشدهی بهوسیلهی امام و شعارهای امام بزرگوار، مسئلهی مردمسالاری بود؛ یعنی اختیار حاکمیّت کشور در دست مردم باشد؛ مردم انتخاب کنند، مردم بخواهند، مردم اراده کنند؛ در همهی عرصههای زندگی. یکی از شعارهای امام مسئلهی خودباوری ملّت بود؛ یعنی اینکه به مردم میگفت و تکرار میکرد که شما میتوانید، شما قادرید؛ در علم، در صنعت، در کارهای اساسی، در ادارهی کشور، در مدیریّت بخشهای مهمّ کشور، در اقتصاد و غیره، شما قادر هستید خودتان روی پای خودتان بِایستید. اینها جذّابیّتهای شخصیّت امام بود که توانست جوانها را جذب کند. و جوانها آمدند به نهضت امام بزرگوار پیوستند، انقلاب به پیروزی رسید.
بعد از پیروزی انقلاب که خب پیروزی انقلاب یک زلزلهی عظیمی در دنیا به وجود آورد؛ درواقع یک تقسیمی در یک بخش عظیمی از دنیا به وجود آمد؛ طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب. دشمنان انقلاب عبارت بودند از قدرتهای بزرگ آن روز یعنی آمریکا و شوروی آن روز یا جریانهای گوناگون قدرت مثل جریان صهیونیستها؛ جریان کمپانیهایی که در کشورهای غربی، دولتها را میآورند، دولتها را میبرند و تصمیمگیر در مسائل اساسیاند؛ اینها شدند دشمنان انقلاب، یک صف عظیمی از دشمنان انقلاب به وجود آمد؛ اینها احساس خطر کردند؛ امّا در مقابل، بسیاری از ملّتها، ملّتهای مسلمان، حتّی برخی ملّتهای غیر مسلمان که از قضایای انقلاب مطّلع شدند، شدند علاقهمند، طرفدار و بعضاً طرفدارِ بسیار فعّال انقلاب؛ که این را ما در کشورهای مختلف مشاهده کردیم، تا امروز هم این ادامه دارد. خب، واکنشها طبعاً شروع شد؛ واکنشها از روز اوّل شروع شد. البتّه اوّل، قدرتها دچار سرگیجه شدند، نتوانستند درست تشخیص بدهند چه دارد اتّفاق میافتد. بعد از اینکه به خود آمدند، خودشان را پیدا کردند، دشمنیها از روز اوّل شروع شد علیه انقلاب و آنچه در طول این ۳۸ سال دشمنی شده، طرّاحی شد؛ البتّه دشمنیهای دیگری هم هست که هنوز رونمایی نکردهاند و در مجموعههای خودشان مشغول فکر کردن و مشغول سازماندهی کردن -از روز اوّل تا امروز- بودهاند. و خب بهطور خلاصه عرض کنم که بحمدالله در این دشمنیها شکست خوردهاند. ملّت ایران بر همهی دشمنیهای دشمنانش در این مدّت پیروز شده است، بعد از این هم انشاءالله همین خواهد بود.
یک نکتهای را من اینجا در بینالهلالین عرض بکنم، و آن مربوط به دههی ۶۰ است؛ دههی ۶۰ یعنی دههی اوّل پیروزی انقلاب و دههی حیات بابرکت امام بزرگوار. برادران و خواهران عزیز! دههی ۶۰، یک دههی مظلوم است؛ دههی تعیینکنندهی در سرنوشت ایران و ایرانی، دههی فوقالعاده مهم و حسّاس و درعینحال ناشناخته و اخیراً بهوسیلهی برخی از بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم؛ دههی ۶۰ را مورد تهاجم قرار میدهند. دههی ۶۰، دههی آزمونهای بزرگ و دههی پیروزیهای بزرگ است.
دههی ۶۰، دههی خشنترین تروریسم در کشور است. در طول چند سال، هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف بهوسیلهی تروریستها به شهادت رسیدند؛ از کاسب معمولی تا جوان دانشجو تا فعّال سیاسی تا شخصیّتهای بزرگی که در انقلاب تعیینکننده بودند. البتّه من عدد معیّن نمیکنم، [لکن] تا هفده هزار هم گفتهاند؛ هفده هزار انسانِ باشرفِ باشخصیّتِ ارزشمند در این تروریسمِ دههی ۶۰ فدا شدند، که در میان اینها شخصیّتهایی مثل شهید مطهرّی و شهید بهشتی حضور دارند؛ یعنی این آدمهایی که امثال اینها در طول زمان، کمتر در یک کشوری به وجود میآید و میتوانند تعیینکنندهی سرنوشت کشورها باشند.
دههی ۶۰، دههی جنگ تحمیلی است. یعنی هشت سال از این دههی اوّل انقلاب و دههی حیات مبارک امام بزرگوار، صرف یک جنگ تحمیلیِ بر ملّت ایران شد؛ شما ببینید چقدر این دشوار است! دههی ۶۰ دههی سختترین تحریمها است؛ همهچیز را تحریم کردند؛ تحریمهای پیدرپی، علیه کشور، علیه مراکز اقتصادی ما، علیه دولت ما؛ و دههی افتخارات بزرگ است. دههی مبارزهی با تجزیهطلبی است؛ از اطراف کشور گروههایی را تحریک کردند، پول دادند، سلاح دادند، برای اینکه اینها را به جان نظام جمهوری اسلامی بیندازند و تجزیهطلبی کنند. دههی ۶۰، دههی یک چنین حوادث بزرگی است که در کشور اتّفاق افتاد.
و در دههی ۶۰، ملّت ایران و جوانهای ما آنچنان محکم ایستادند که بر همهی اینها پیروز شدند. این خیلی مسئلهی مهمّی است. من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دههی ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دههی ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها میدمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئههای آنها را خنثی کرد. این [دربارهی] دههی ۶۰. جوانهای ما ایستادند، امام بزرگوار با آن چهرهی نورانی، با آن قلب خداباور، با آن عزم راسخ ایستاد و بر همهی این مشکلات فائق آمد.
امام رحلت کردند؛ بعد از رحلت امام عدّهای امیدوار شدند که شاید بتوانند راه امام را برگردانند، که بحمدالله نتوانستند. بعد از رحلت امام سالهایی گذشت، عدّهای در خارج از کشور و عوامل آنها در داخل کشور منتظر نشستند که شاید انقلاب غفلت کند، انقلاب پیر بشود، ازکارافتاده بشود، تا بتوانند حمله کنند و همان بساط قبل از انقلاب را مجدّداً در کشور بر سر کار بیاورند، [ولی] نتوانستند. علّت این نتوانستنها چیست؟ علّت، همان جاذبههای امام بزرگوار، جاذبههای مبانی و اصول امام بزرگوار است که در کشور وجود دارد. من این را بعد هم عرض خواهم کرد؛ جسم امام از میان ما رفته است امّا روح امام زنده است؛ روح امام زنده است، راه امام زنده است، نفَس امام در جامعهی ما زنده است. آن جذّابیّتهایی که در زمان حیات ظاهری، مردم را، جوانها را، دلها را مثل آهنربا به خود جذب میکرد، امروز هم وجود دارد. نام امام گرهگشا است، علاوه بر اینکه اصول امام یک اصول تمامنشدنی و کهنهنشدنی است؛ اینها وجود دارد. بنابراین شعار عدالت اجتماعی و اقتصادی، شعار استقلال، شعار آزادی، شعار مردمسالاری، شعار جدا شدن از چنبره و جاذبهی قدرت آمریکا و قدرتهای جهانی، امروز هم برای مردم ما و جوانهای ما جذّاب است.
ما البتّه در تحقّق بعضی از این شعارها انصافاً عقبیم. ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقّق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقبماندگی داریم؛ این را انکار نمیکنیم، امّا همّت ما، هدف ما، آرمان ما همین است که امام بزرگوار معیّن کرد و ما دنبال این آرمانها حرکت میکنیم؛ این برای نسل جوان ما جذّاب است؛ نهفقط نسل جوان کشور ما، بلکه برای نسل جوان کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای اسلامی، جذّاب است؛ این قدرت بسیجکنندگی انقلاب است؛ من این را میخواهم بگویم. من میخواهم بگویم مسئولان کشور، فعّالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است، این نعمتی است که در اختیار کشور ما و در اختیار ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و بااراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت کند و حرکت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت.
دشمنان ما بیکار نیستند؛ عزیزان من، برادران و خواهران من! دشمنان بیکار نیستند. بله، تا امروز دشمنها نتوانستهاند لطمهی اساسی به ما بزنند؛ ما جلو رفتیم، ما پیشرفت کردیم، ما به کوری چشم دشمن توانستیم کارهای بزرگ انجام بدهیم، امّا دشمن در کمین است؛ شما ببینید وقاحت دشمن تا کجا است. رئیسجمهور آمریکا در یک نظام قبیلهایِ عقبماندهیِ منحطِّ محض میایستد در کنار رئیس قبیله و رقص شمشیر میکند، آنوقت به چهل میلیون رأی ملّت ایران در یک انتخابات آزاد ایراد میگیرد! دشمنانی با این وقاحت و با این حدّ از پردهدری و بیملاحظگی که میایستند در کنار قاتلینِ شب و روز مردم کوچه و بازار یمن، و اسم از حقوق بشر میآورند؛ دیگر از این وقاحت بالاتر! قریب دوسالونیم است که شب و روز دارند یمن را بمباران میکنند؛ نه مراکز نظامی یمن را، [بلکه] کوچه را، بازار را، مسجد را، بیمارستان را، خانههای مردم را؛ بیگناهان را میکُشند، زن و کودک و بچّه و بزرگ را به قتل میرسانند؛ آنوقت اینها میروند پهلوی آنها میایستند، با یکدیگر مغازله(۳) میکنند و اسم حقوق بشر میآورند و جمهوری اسلامی را بهخاطر حقوق بشر تحریم میکنند! دیگر وقاحت از این بالاتر؟ در مقابل یک چنین دشمنی ما احتیاج به قدرت بسیجکنندگی انقلاب داریم.
انقلاب را بزرگ بدارید، گرامی بدارید، شما که دلسوز کشور و ملّت هستید ارزشهای انقلاب را بهمعنای واقعی کلمه زنده کنید و احیاء کنید؛ کشور به این احتیاج دارد. اینجور نباشد که ما بهخاطر اهداف کوتاهمدّت، بهخاطر تحوّلات گوناگون عرصهی سیاستهای روزمرّه و زودگذر، از آن ارزشهای والا فراموش کنیم، انقلاب را فراموش کنیم. امروز ما اگر میخواهیم در میدان علم پیش برویم، در میدان سیاست پیش برویم، در میدان اقتصاد پیش برویم، اگر میخواهیم کارهای بزرگ انجام بدهیم، احتیاج داریم به جرئت و اعتمادبهنفسی که انقلاب به یک ملّت میدهد و به ما داد. آن جرئت و اعتمادبهنفس را از بین نبرید، آن را تضعیف نکنید. امروز ملّت ایران به آن اعتمادبهنفس نیاز دارند؛ امروز هم جوان ما آماده است برای اینکه در راههای بزرگ، در کارهای بزرگ سینه سپر کند، وارد بشود، وارد میدان بشود؛ من عرض میکنم ما در داخل کشور میلیونها جوان داریم که اگر تجربهای مثل تجربهی سالهای ۶۰ برای کشور پیش بیاید، قطعاً اینها با کمال قدرت، با کمال عزّت نفس، با کمال دلاوری و عزم وارد میدان میشوند و کشور را حفظ میکنند و نگه میدارند.
میشنوم گاهی اوقات بعضی در مقابل شعارهای انقلاب، عنوان و مفهوم عقلانیّت را مطرح میکنند؛ کأنّه عقلانیّت نقطهی مقابل انقلابیگری است؛ نه، این خطا است؛ عقلانیّت واقعی هم در انقلابیگری است. نگاه انقلابی است که میتواند حقایق را به ما نشان بدهد. ببینید! کِی بود آنوقتی که امام، آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ معرّفی کرد و بهعنوان یک موجود یا دولت غیرقابلاعتماد معرّفی کرد؛ این را سالها پیش امام بزرگوار به ملّت ایران -به ماها- یاد داد؛ امروز بعد از گذشت سالها، رؤسای کشورهای اروپایی میگویند آمریکا غیرقابلاعتماد است.
آنچه در آینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند
این عقلانیّت است. عقلانیّت این است که این حرف و مطلبی را که امروز رؤسای کشورهای اروپایی دارند میگویند و آمریکا را غیرقابلاعتماد میدانند، امام در سی سال قبل یا سی و چند سال قبل گفت. و ما این را خودمان تجربه کردیم و آزمودیم؛ حقیقتاً آمریکاییها غیرقابلاعتمادند؛ در همهی موضوعات، غیرقابلاعتمادند؛ و من انشاءالله در فرصتهای دیگری در این زمینه ممکن است صحبت بکنم. این عقلانیّت است؛ عقلانیّت معنایش این است که انسان اصالتها را بشناسد؛ عقلانیّت، تکیهی به مردم است؛ عقلانیّت، تکیهی به نیروی داخلی است؛ عقلانیّت، تکیه و توکّل به خدای بزرگ است. عقلانیّت اینها است؛ عقلانیّت در این نیست که انسان خود را بعد از رها شدن از چنبرهی قدرت آمریکا و استکبار، مجدّداً نزدیک به آنها بکند. اینها عقلانیّت نیست؛ عقلانیّت را امام داشت؛ عقلانیّت را انقلاب به ما میگوید.
من خلاصه کنم: بزرگترین درسی که امام بزرگوار به ما داد، درس روحیّه و ذهن و عمل انقلابی است؛ این را باید فراموش نکنیم. امام میراث فرهنگی نیست؛ بعضی به امام به چشم میراث فرهنگی نگاه میکنند. امام زنده است؛ امام، امام ما است؛ امام، پیشوای ما است؛ امام، در مقابل ما است. بله، جسم امام نیست، امّا سخن امام و راه امام و فکر امام و نفَس امام زنده است؛ با این چشم به امام نگاه کنید و از او بیاموزید.
بعضی عقلانیّت را در این میدانند و میگویند که «چالش با قدرتها هزینه دارد» -[البتّه] اشتباه میکنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه با رئیسجمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور میشود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدفها و طبق میل آمریکا هزینه کند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبهنفس باشد، هزینهاش بمراتب کمتر از هزینهی سازش است. من عرض کردم -انشاءالله بعدها [هم] صحبت خواهم کرد- اینجور نیست که قدرتهای توطئهگر و قدرتهای متجاوز به یک حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کردهایم. یک حدّی را مشخّص میکنند، وقتی شما در آن حد عقبنشینی کردید، تازه یک حرف جدید مطرح میکنند، یک ادّعای جدید و یک مطالبهی جدید مطرح میکنند، شما را باز با همان فشارها مجبور میکنند این مطالبهی جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همینطور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمیشود.
انقلابیگری یعنی مسئولین کشور، هدفشان را راضی کردن قدرتهای مستکبر قرار ندهند؛ مسئولان کشور، هدفشان را راضی کردن مردم، به کار گرفتن نیروهای داخلی، تقویت عناصر فعّال در داخل کشور قرار بدهند؛ این انقلابیگری است. معنای انقلابیگری این است که کشور و مسئولان، تسلیم هیچ زورگوییای نشوند، دچار انفعال نشوند، دچار ضعف نفْس نشوند؛ نه زورگویی و قلدری را از طرف مقابل قبول کنند، نه فریب او را بخورند -چون قدرتها با وجود اینکه زورگویند و قلدرند و دستشان پُر از اسلحه است، از فریب هم دریغ نمیکنند؛ آنجایی که ممکن باشد، اهل خدعه و فریب و دُور زدن و این حرفها هم هستند- اینها معنای انقلابیگری است.
عرض من این شد: برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانهای عزیز در سراسر کشور و مسئولین محترم کشور! همه بدانید که ما امروز به روحیّهی انقلابی، به ممشای(۴) انقلابی، به شعار انقلابی، به اصول و مبانی انقلاب امام بزرگوارمان نیازمندیم؛ کشور احتیاج به این دارد. انقلابیگری را با عنوان افراطیگری و مانند این حرفها، نفی نکنید؛ انقلابیگری، نیاز امروز کشور است. این همان درسی است که امام بزرگوار به ما داد و از این درس باید استفاده کنیم. این بحث اوّل و بحث اصلی و عمدهی من.
امّا در مورد مسائل داخلی هم چند جمله عرض کنم. یک مسئلهی بسیار مهم، مسئلهی انتخابات ریاست جمهوری بود که در [دو] هفتهی قبل انجام گرفت. بنده باید از یکایک آن کسانی که آمدند و بیش از ۴۱ میلیون رأی را در صندوقها ریختند، از صمیم قلب تشکّر کنم. حقیقتاً کار بزرگی انجام گرفت؛ برای کشور اعتبار شد؛ برای نظام جمهوری اسلامی اعتبار شد؛ برای نظام جمهوری اسلامی نشانهی اعتماد عمومی مردم شد. [اینکه] اکثریّت هفتاد و چند درصدیِ کشور بیایند به نظام جمهوری اسلامی «آری» بگویند، تأیید کنند، به آن اعتماد کنند، خیلی مهم است. حالا بعضیها متأسّفانه بگوییم از روی کجفهمی -یا چه بگوییم، نمیدانم- انکار میکنند؛ میگویند «رأی مردم ربطی به نظام اسلامی و تأیید نظام اسلامی ندارد»! چرا آقاجان؛ حتّی کسانی که ممکن است در دل از نظام اسلامی گلهمندی هم داشته باشند، امّا وقتی میآید در چهارچوب نظام رأی میدهد، معنایش این است که این چهارچوب را قبول میکند و به آن اعتماد میکند و آن را کارآمد میداند که در چهارچوب آن دارد حرکت میکند. این قریب ۴۲ میلیون رأی ملّت، هفتاد و چند درصد، رأی به نظام اسلامی و اعتماد به نظام اسلامی بود. حادثهی بسیار مهمّی بود.
خوشبختانه شورای محترم نگهبان صحّت انتخابات را اعلام کردند. البتّه اعلام کردند و به ما هم گزارش رسیده بود که تخلّفاتی انجام گرفته است؛ این تخلّفات را باید البتّه دنبال بکنند. اگرچه این تخلّفات به نتایج انتخابات هیچگونه اثری نگذاشته است و نمیگذارد امّا بالاخره تخلّف، تخلّف است و مناسب نظام جمهوری اسلامی نیست. این تخلّفات را مسئولین با جدّیّت دنبال کنند، متخلّفین را مشخّص کنند تا اینگونه تخلّفات در انتخاباتهای گوناگون ما -که انتخاباتهایی این ملّت در پیش دارد- برافتد و دیگر ما اینگونه تخلّفاتی نداشته باشیم. وقتیکه چشممان را ببندیم و از تخلّف صرفِنظر کنیم و اغماض کنیم، تخلّف تکرار میشود. باید جلوی تخلّف گرفته بشود. من از مسئولان کشور هم که این انتخابات را اجرا کردند، نظارت کردند، تشکّر میکنم.
البتّه در تبلیغات، در مناظرات، حرفهایی زده شد، گاهی بداخلاقیهایی شد، برخی از دستگاههای گوناگون کشور مورد اتّهام قرار گرفتند؛ اینها کارهای خوبی نبود؛ گذشته، گذشته است؛ بایستی اینها ادامه پیدا نکند. همه توجّه داشته باشند: به آنچه در انتخابات انجام گرفت، با چشم اغماض نگاه کنند؛ تکرار نکنند؛ یعنی ملّت -چه آن گروهی که نامزد آنها رأی آورده است، چه آن گروهی که نامزد آنها رأی نیاورده است- باید از خودشان ظرفیّت نشان بدهند، از خودشان حلم نشان بدهند -حلم یعنی ظرفیّت، جنبهدار بودن- بیجنبگی نشان ندهند. بعضی هستند که اگر در یک قضیّهای برنده هم بشوند بیجنبگی نشان میدهند، بیظرفیّتی نشان میدهند، اگر بازنده هم بشوند همینجور؛ نه، بایستی چه در صورتی که انسان موفّق شد و به آن مقصودی که داشت رسید، چه در صورتی که نرسید، از خود ظرفیّت نشان بدهد. خب، خوشبختانه امسال در این انتخابات ظرفیّت نشان دادند، آن کسانی هم که موفّق نشدند ظرفیّت نشان دادند، بر خلاف سال ۸۸ که آن مشکلات را برای کشور به وجود آوردند.
یک مسئلهی دیگری که من اینجا کوتاه عرض میکنم و بعدها انشاءالله با تفصیل بیشتری ممکن است مطرح بکنم، این است که در مسائل داخلی، دولت محترم، به تولید و اشتغال اهمّیّت ویژه بدهند. بر طبق قانون اساسی، رئیسجمهور از امکانات بسیار گستردهای در کشور برخوردار است؛ خیلی از کارها را میتوانند انجام بدهند؛ از این امکاناتی که در اختیار دارند استفاده کنند، ظرفیّتهای داخلی را بالفعل کنند، هیچ درنگی در عمل به وعدههایی که به مردم داده شده است صورت نگیرد. مسئولین را، مسئولان بخشهای مختلف را -حالا در دولت دوازدهم- جوری انتخاب بکنند که کارکن و فعّال و پایکار و توانا باشند؛ یعنی توانایی آنها بتواند کارها را انشاءالله پیش ببرد. اگر خدای نکرده در بخشهای مختلف -چه اقتصادی و چه غیراقتصادی- یک بخشی از خود ناکارآمدی نشان بدهد، این به حساب ناکارآمدی نظام گذاشته خواهد شد و این بیانصافی است؛ نظام کارآمد است؛ بخشهای مختلف باید بتوانند خودشان را پابهپای نظام پیش ببرند. [مسئولین] برای مقاومسازی کشور در قبال تحریمهای آمریکا، باید کشور را آماده کنند؛ کشور را مقاومسازی کنند. میبینید آمریکاییها با کمال وقاحت هر روزی یک حرف جدیدی [میزنند]، یک ساز جدیدی کوک میکنند؛ باید در مقابل آنچه آنها انجام میدهند، کشور مقاوم باشد و توانایی ایستادگی داشته باشد. این مقاومت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و همهجانبه را مسئولین در نظر بگیرند.
در مسائل جهانی هم، از کشور باید صدای واحدی شنیده بشود؛ این را همهی مسئولان محترم کشور توجّه کنند؛ در مسائل مهمّ بینالمللی، یک صدای واحد قوی باید از داخل کشور شنیده بشود؛ صداهای گوناگون از مسئولین شنیده نشود. حالا ممکن است فلان نویسنده یا فلان کسی که در فضای مجازی کار میکند، عقیدهی دیگری داشته باشد، اهمّیّت ندارد؛ مسئولان کشور باید حرف واحدی بزنند، صدای واحدی داشته باشند.
یک جمله هم در مورد مسائل خارجی عرض بکنم. متأسّفانه در ماه مبارک رمضان برادران ما در برخی از کشورها بشدّت دچار مشکلند؛ در یمن، در سوریه، در بحرین، در لیبی، مسلمانها با دهان روزه دچار این مشکلات عظیم هستند. در یمن دولت سعودی شب و روز یمن را بمباران میکند، مردم را زیر فشار قرار میدهد؛ البتّه اشتباه هم میکنند. این را من اینجا بگویم، دولت سعودی بداند اگر ده سال دیگر یا بیست سال دیگر هم این روش را در مقابل مردم یمن پیش بگیرد، بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. این یک جنایتی است که در حقّ مردم بیپناه و بیگناه یک کشوری دارد انجام میگیرد و قطعاً به نتیجه هم نخواهد رسید؛ وزر و وبال خودشان را در دنیا پیش مردم و پیش خدای متعال و پیش کرامالکاتبین سنگین میکنند و انتقام الهی را نسبت به خودشان سختتر خواهند کرد.
در بحرین هم همینجور؛ در بحرین هم حضور دولت سعودی یک حضور غیر منطقی است. مسائل بحرین مربوط به مردم بحرین است؛ مردم بحرین بنشینند خودشان با حکومتشان صحبت کنند، به یک نتیجهای برسند. چرا بایستی یک دولت بیگانه، نیروی نظامی به آنجا وارد کند و در کار آنجا دخالت کند و سیاستگذاری کند؟ این کارهای غیر منطقی و غیر عقلائی است که کشورها و ملّتها را دچار مشکل میکند. اینکه بخواهند ارادهی خود را بر یک ملّتی تحمیل بکنند منطقاً غلط است، عملاً ناکارآمد است و نتیجتاً موجب روسیاهی است و به جایی نخواهد رسید؛ حتّی درصورتیکه با این رشوهی چند صد میلیاردی آمریکا را هم با خودشان همراه بکنند، باز هم به نتیجهای نمیرسند.
مسائل سوریه هم همینجور؛ حضور کشورهای بیگانه در سوریه که برخلاف ارادهی دولت سوریه و ملّت سوریه است، کار خلافی است. [ما] معتقدیم مسائل سوریه هم باید با گفتگو حل بشود؛ معتقدیم که هم در سوریه، هم در بحرین، هم در یمن، هم در همهجای دنیای اسلام، دشمنان جنگهای نیابتی به راه میاندازند، مردم را با یکدیگر درگیر میکنند. راه حل این است که بنشینند با هم صحبت کنند، گفتگو کنند، مذاکره کنند، دیگران دخالت نکنند، سلاح از بیرون -به این شکل که ملاحظه میکنید- به کشورها تزریق نشود. امروز داعش از محلّ ولادت خود یعنی از عراق و سوریه دارد رانده میشود و به سراغ کشورهای دیگر میرود؛ به سراغ افغانستان و پاکستان و حتّی فیلیپین و کشورهای اروپایی و جاهای دیگر. این آتشی است که خود آنها به دست خودشان افروختهاند و حالا دامن خودشان را این آتش گرفته است.
ملّت ایران به توفیق الهی توانسته است در همهی این قضایا با منطق، با عقلانیّت، با عزم و ارادهی راسخ، کار خود را ادامه بدهد و پیش ببرد؛ بعد از این هم همهی تحوّلات سیاسی کشور به توفیق الهی و به هدایت الهی و به اذن الهی، به سمت آرمانهای این ملّت و پیروزی این ملّت تمام خواهد شد. و من عرض میکنم به توفیق پروردگار، به تجربهی ۳۸ سال گذشته، فردای این ملّت از امروز این ملّت بمراتب انشاءالله بهتر خواهد بود.
پروردگارا! در این عصر ماه رمضان، به این جمع روزهدار و به این شکمهای گرسنه و لبهای تشنه، رحمت و فضل خود را نازل بفرما. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد ملّت ایران را در همهی میدانهای مهمّ خود پیروز و سربلند بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما را که روحش و جانش و نفَسش در میان ما زنده است، روزبهروز زندهتر قرار بده. پروردگارا! شهدای عزیز این ملّت را، جوانان فداکار این ملّت را، مشمول لطف و فضل خود قرار بده. پروردگارا! مسئولان کشور را به خدمت به این ملّت بزرگ موفّق بگردان، قلب مقدّس ولیّعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی و خشنود کن. پروردگارا! دعای آن بزرگوار را شامل حال ملّت ایران و شامل حال این حقیر بفرما؛ چشم ما را به جمال آن بزرگوار روشن کن.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) این مراسم در روز نهم ماه مبارک رمضان برگزار شد.
۲) آمیزهای از چند روش یا مکتب، بدون سنخیّت محتوایی و ارزشی
۳) گفتگوی عاشقانه
۴) رفتار، مشی، سِیر کردن